مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

مرحوم شيخ كه در مصباح المتهجد در «اعمال شب نيمه شعبان» اين دعا را آورده است مى‏گويد، روايت شده كه كميل بن زياد نخعى حضرت اميرالمؤمنين صلوات الله عليه را ديد كه در شب نيمه شعبان در حال سجده اين دعا را مى‏خواند.

لازم است سالك از معنى دعا لااقل در حد ترجمه با خبر باشد، تا بتواند حالت دعا داشته باشد، و دعا را با توجه به معنى آنچه مى‏گويد بخواند، و اگر از حقايق عاليه، و معارف عميقه‏اى كه در اين دعا وجود دارد آگاهى بيشتر داشته باشد، مسلماً عوايد بيشترى به هنگام دعا خواهد داشت.

و لازم است با حضور اين دعا را بخواند، يعنى در تحصيل حضور كاملا مجاهدت كند. بايد از اين امر اجتناب نمايد كه فقط به ظاهر جملات و الفاظ دعا بپردازد، و حضور نداشته و پراكنده باشد. زيرا دراين صورت، بطورى كه قبلا هم گفته‏ايم، آن آثار و بركاتى كه بايد عايد شود، عايد نخواهد شد. و معنى داشتن حضور اين است كه با فقر و مسكنت، و با تضرع و دردمندى كامل متوجه خداى متعال باشد، و در حالى كه توجه به معنى آنچه مى‏گويد دارد به دعا بپردازد، و دعا را با حفظ اين حال به آخر برساند، و مراقبت كند كه اين حال را از دست ندهد، و اگر غفلتى عارض شد، فوراً به همين حال، يعنى حال حضور برگردد. و چه بهتر جمله يا جملاتى را كه در حال غفلت و بدون حضور به زبان آورده و گفته است، دوباره در حال حضور بگويد.

تذكر:

نكته‏اى كه لازم است تذكر دهيم، اين است كه در اين مرتبه از «مراقبه» كه مرتبه اول آن مى‏باشد، و سالك در بدايات، يعنى در اوايل سلوك است، و طبعاً بعضى از فقرات اين دعا با حال و منزلت او تناسبى ندارد، بايد به هنگام خواندن دعا وقتى به اين فقرات مى‏رسد، كاملا با حال شرمندگى و انكسار از اينكه وى صلاحيت به زبان آوردن اين فقرات را ندارد، آنها را به زبان بياورد و بگويد.

مثلاً وقتى به اين جملات مى‏رسد كه «فلئن صيرتنى للعقوبات مع أعدائك و جمعيت بينى و بين أهل بلائك و فرقت بينى و بين أحبائك و أوليائك فهبنى يا الهى و سيدى و مولاى و ربى صبرت على عذابك فكيف أصبر على فراقك» به لحاظ اينكه وى اهل اين كلام نيست، با شرمندگى و انكسار اين جملات را بگويد، و در عين حال، اين اميد و طمع را نيز در دل داشته باشد كه خداى متعال به او نيز عطف نظر كند، و او را مجذوب به سوى خود بگرداند، و از آنان قرار دهد كه در حد خود مى‏توانند اين جملات را تاحدودى صادقانه به زبان بياورند.

/ 490