مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

امام سلام الله عليه در همين خطبه بعد از همين جملات كه ذكر كرديم، به خصوصياتى از بعضى انبياى عظام عليهم السلام نيز به عنوان «اسوه» اشاره مى‏كند و مى‏فرمايد:

«و ان شئت ثنيت بموسى كليم الله صلى الله عليه حيث يقول: «رب انى لما أنزلت الىّ من خير فقير» و الله ما سأله الا خبزاً يأكله، لانه كان يأكل بقلة الارض...».

يعنى «و اگر اسوه ديگرى را خواسته باشى، حضرت موسى كليم الله صلى الله عليه را به نظر بياور كه مى‏گفت: «رب انى لما أنزلت الى من خير فقير» قسم به خدا كه او از خدا درخواست نكرده بود مگر نانى را كه بخورد، زيرا او گياه زمين را مى‏خورد...».

و مى‏فرمايد:

«و ان شئت ثلثت بداود صلى الله عليه صاحب المزامير، وقارى أهل الجنة، فلقد كان يعمل سفائف الخوص بيده و يقول لجلسائه: أيكم يكفينى بيعها؟ و يأكل قرص الشعير من ثمنها».

يعنى «و اگر اسوه سوم را بخواهى، حضرت داود صلى الله عليه را نظر كن كه صاحب مزامير، و قارى بهشتيان است. از برگ خرما به دست خويش بوريا مى‏بافت و به همنشينانش مى‏گفت، كدام يك از شما در فروختن آنها به من كمك مى‏كند؟ و از قيمت آنها براى خود نان جو تهيه مى‏كرد و مى‏خورد».

و مى‏فرمايد:

«و ان شئت قلت فى عيسى بن مريم عليه السلام فلقد كان يتوسد الحجر، و يلبس الخشن، و يأكل الجشب، و كان ادامه الجوع، و سراجه بالليل القمر، و ظلاله فى الشتاء مشارق الارض و مغاربها، و فاكهته و ريحانه ما تنبت الارض للبهائم، ولم تكن له زوجة تفتنه، و لا ولد يحزنه، ولا مال يلفته، ولا طمع يذله، دابته رجلاه، و خادمه يداه».

يعنى «و باز اگراسوه‏اى بخواهى، از حضرت عيسى بن مريم عليه السلام بگو كه به هنگام خواب، سنگ را بالش زير سر قرار مى‏داد، و جامه خشن مى‏پوشيد، و طعام خشن مى‏خورد، و خورش او گرسنگى بود (با وجود گرسنگى شديد احتياجى به خورش نداشت) و چراغ شب او ماه بود، و سر پناه او در زمستان گوشه و كنار مشارق و مغارب زمين بود، و ميوه و ريحان او گياهان بود كه زمين براى بهايم مى‏روياند، و براى او زن نبود تا او را به فتنه اندازه، و فرزند نبود تا او را محزون كند، و مالى نبود تا او را از عبادت باز دارد، و طمع نبود تا او را خوار بگرداند، مركب او دو پاى او بود، و خادم او دو دست او».

امام سلام الله عليه بعد از ذكر اين موارد به عنوان اسوه‏هاى ديگر، دوباره از اسوه اول و اولين اسوه، يعنى رسول الله صلى الله عليه و آله مى‏گويد و مى‏فرمايد:

«فتأس بنبيك الاطيب الاطهر صلى الله عليه و آله فان فيه اسوة لمن تأسى» يعنى «پس، به پيامبر خود صلى الله علهى و آله كه نيكوتر و پاك‏تر از همه است تأسى كن، كه در راه و روش آن حضرت، اسوه هست براى كسى كه تأسى كند».

بعد از چند جمله، در خصوص آن حضرت مى‏فرمايد:

«و لقد كان صلى الله عليه و آله يأكل على الارض، و يجلس جلسة العبد، و يخصف بيده نعله، و يرقع بيده ثوبه، و يركب الحمار العارى، و يردف خلفه».

يعنى «و رسول الله صلى الله عليه و آله بر روى زمين غذا مى‏خورد، و مانند نشستن بنده مى‏نشست، و پارگى كفش خود به دست خود مى‏دوخت، و جامه‏اش را به دست خود وصله مى‏زد، و بر الاغ برهنه سوار مى‏شد، و پشت سر خويش كسى را سوار مى‏كرد».

سپس اضافه مى‏كند و مى‏فرمايد:

«و يكون الستر على باب بيته فتكون فيه التصاوير، فيقول: يا فلانة - لا حدى أزواجه - غيبيه عنى فانى اذا نظرت اليه ذكرت الدنيا و زخارفها، فأعرض عن الدنيا بقلبه، و أمات ذكرها من نفسه...».

/ 490