مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ارباب معرفت و سالكان دردمند را به تدبر و تعمق در اين كريمه مباركه توصيه مى‏كنيم كه مى‏فرمايد:

«يهدى به الله من اتبع رضوانه سبل السلام ويخرجهم من الظلمات الى النور باذنه و يهديهم الى صراط مستقيم». [1] يعنى: «خداى متعال به وسيله قرآن كسانى را كه تابع و طالب رضوان او هستند به «راههاى سلام» هدايت مى‏كند، و آنان را از ظلمتها نجات مى‏دهد و به عوالم نور مى‏رساند، و به صراط مستقيم مى‏اندازد».

اين آيه به وضوح مى‏گويد، خداى متعال به تابعان رضوان و طالبان آن، يعنى به سالكان صادق و دردمند نظر خاص دارد، و آنان را به وسيله قرآن به راههايى كه به سلامت به سوى مقصد مى‏برد هدايت مى‏فرمايد، و باهدايتهاى خود آنان را از ظلمتهاى حاجب رها ساخته، و به صراط مستقيمى كه به جوار جناب او، و به منزل رضوان منتهى مى‏گردد مى‏اندازد.

هدايت شدن آنان به «راههاى سلام» به اين معنى است كه خداى متعال از طريق اشارتهاى قرآنى به آنان در منازل مختلف سلوك عبودى مى‏فهماند كه چه بايد بكنند و چه بايد نكنند،چگونه بايد باشند و چگونه نبايد باشند، تا اين سفر را به سلامت به آخر برند، و از آنچه مانع موفقيت آنان است، و يا به سوى خسران يا هلاكت سوق مى‏دهد محفوظ وسالم باشند. (دقت شود).

اين حقيقت را مى‏دانيم كه به سلامت راه بردن به جوار قدس حضرت محبوب به هيچ وجه كار آسانى نيست، و اگر چنين هدايتها و دستگيريها نباشد، كسى راه به سوى مقصد نخواهد برد. نظر كارساز و هدايتهاى راهگشاى حضرت مقصود است كه مشكل را حل مى‏كند، و به قول حافظ:




  • من كه باشم كه بر آن خاطر عاطر گذرم
    دلبرا بنده نوازيت كه آموخت بگو
    كه من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبردم



  • لطفها مى‏كنى اى خاك درت تاج سرم
    كه من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبردم
    كه من اين ظن به رقيبان تو هرگز نبردم



خلاصه كلام، فهم اين معنى كه وظايف اين مرتبه واقعاً وظايف عبودى است در مقام عبوديت، و ترك آنها هم واقعاً جرم و خطا و به عبارتى «گناه» است، كارساده‏اى نيست و هر كسى اين فهم و درك را ندارد، و موهبتى است از خداى

[1]. سوره مائده،آيه 16.

/ 490