گر هوا را بند بنهاده شود
آهنى كآيينه غيبى بدى
تيره كردى زنگ دادى در نهاد
تاكنون كردى چنين اكنون مكن
تيره كردى آب ازين افزون مكن
صيقلى را دست بگشاده شود
جمله صورتها در او حاصل شدى
اين بود يسعون فى الارض فساد
تيره كردى آب ازين افزون مكن
تيره كردى آب ازين افزون مكن
ما در اين دهليز قاضى قضا
چون بلى گفتيم آن را ز امتحان
قول و فعل ما شهود است و بيان
بهر دعوى الستيم و بلى
قول و فعل ما شهود است و بيان
قول و فعل ما شهود است و بيان