مبانی نظری تزکیه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
اگر بنابراين است كه قرآن مخاطبين خود را به فكر در حقايق سوق دهد، و به آنان سير فكرى در طريق توحيد و در طريق كمال دهد، و براى من و تو چنين نبوده و نيست، مسلماً اشكال بزرگى و يا اشكالاتى در جانب ماوجود دارد،لابد ماگوش شنوا و قلب خاشع نداشته و نداريم. گويى جماد بوده و هستيم، و يا بدتر، و چيزى كه نمىتوان اسمى براى آن پيدا كرد!! يا به عبارت ديگر، گويى - العياذبالله - قرآن را قبول نداريم، يا نمىخواهيم قبول كنيم، و مانند بعضيها «سمعنا و عصينا» مىگوييم، و نه «سمعنا و أطعنا»!!.پيداست كه اين علاوه بر اينكه جرم و خطاست، منشأ جرايم و خطاهاى زياد ديگر نيزخواهد بود، وتبعات ناگوارى را در پى خواهد داشت،و اين چيزى است كه اگر كمى تأمل كنيم مىفهميم. اگر به وضع عبودى دردآور خود شناخت خوبى داشته باشيم، مخصوصاً اگر جرايم وخطاها و ضلالتهاى گذشته خويش را خوب درك بكنيم، خواهيم فهميد كه ترك «فكر» به معنى صحيح آن چگونه منشأ اين وضع عبودى دردآور، و آن گذشته خسران بار گرديده است.در هر صورت، براى اينكه بيشتر و بهتر بفهميم كه قرآن كريم براى به راه انداختن فكر انسانهاست، در آيه 29 سوره «ص» نيز دقت مىكنيم. در اين آيه هم خطاب به رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم مىفرمايد:«كتاب أنزلناه اليك مبارك ليدبروا آياته و ليتذكر اولوا الالباب».يعنى «اين قرآن كتابى است پر بركات كه بر تو نازل كرديم تا در آيات آن فكر كنند، و عاقلان و صاحبدلان متذكر حقايق شوند».اين كريمه مباركه نيز به صراحت مىگويد، قرآن كتاب پر بركات، و آيات آن بيان كننده دقايق واسرار ،وهدايت كننده به سوى حقيقتهاست، و اين كتاب را فرستاديم تا انسانها در آيات آن، و در آنچه آيات مىگويد فكر كنند، وبا اين سير فكرى پردههاى جهل و غفلت، و وهم و خيال را كنار بزنند، و خود و جهان را در افق ديگر، و آنچنان كه بايد ببينند، و راه خود بشناسند و در پيش گيرند.آيه شريفه با تعابير خاص،و با آهنگ مخصوصى كه دارد، براى روشن ضميران با معرفت، آن هم براى هر كسى به اندازه خود، حكايتها و هدايتها در بر دارد. كلمه «مبارك» كه به اصطلاح اهل زبان به صورت «نعت» براى «كتاب» است، گوياى اين حقيقت است كه قرآن كريم درياى حقايق و اسرار است، و بركات آن را نهايتى نيست، و هر چه در آن سير شود، انوار حقايق ظاهرتر مىگردد، و از هر بابى هزاران باب ديگر باز مىشود؛ تا جايى كه اسرار بى نهايت را عرضه كند، و هر كسى را به اندازه صلاحيت او سيراب بگرداند. جلمه «ليدبروا آياته» به دنبال اين توصيف كه از قرآن به عمل آمده است، ضرورت تدبر وفكر را گوشزد مىكند و اشاره بر آن دارد كه نبايد از «فكر» در آيات قرآن و در آنچه آيات مىگويد، غفلت شود كه اين كتاب مبارك از جانب خداى متعال براى همين منظور فرستاده شده است. و بالاخره، جمله«وليتذكر اولوا الالباب» خبر از اين مىدهد كه «فكر» در قرآن و در آنچه قرآن مىگويد، عاقلان را بيدار ميكند، و راه را به آنان نشان مىدهد.تو خود حديث مفصل بخوان از اين مجمل، و ببين ازاين آيه چه مىفهمى؟! به حكم آيه شريفه، از كنار آيات قرآنى به غفلت گذشتن، وتلاوت يا شنيدن آنها و فكر نكردن در آنها، بر خلاف آن چيزى است كه خداى متعال از انزال قرآن در نظر گرفته است، و به عبارتى، بر خلاف خواست جناب اوست. حال بايد ديد آيا مىشود اين كار، جرم و خطا نباشد؟! و مىشود اين جرم و خطا براى انسان حرمانها و خسرآنهادر بر نداشته باشد؟! و نيز، مىشود پاى مؤاخذه ربوبى به ميان نيايد؟!.اين دو مورد از آيات قرآن كه در اينجا به آنها اشاره كرديم، ناظر به «فكر» به معنى عام و مفهوم كلى آن بود يعنى فكر در خود آيات قرآنى، وفكر در مجارى گوناگونى كه آيات قرآن به فكر در آنها دعوت مىكند.آيه 105 سوره مائده كه ناظر به «فكر خاص» يعنى ناظر به «فكر درخود» است، و قبلا در مقام توضيح امر ششم به آن اشاره شد نيز حكايت از اين مىكند كه ترك اين فكر هم جايز نيست، و به جاى خود از تقصيرات و خطاهاست، و موجب حرمان، خسران، و مؤاخذه است. دقت عميق در تعبير «عليكم أنفسكم» كه در همين آيه آمده است، ضرورى است.آيه 8 سوره روم كه با لحن مخصوصى تأكيد بر «فكر در خود» دارد، و قبلا در