مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید




  • ديگران قرعه قسمت همه بر عيس زدند
    حافظ آن روز طرب نامه عشق تو نوشت
    كه قلم بر سر اسباب دل خرم زد



  • دل غمديده ما بود كه هم بر غم زد
    كه قلم بر سر اسباب دل خرم زد
    كه قلم بر سر اسباب دل خرم زد



البته تعلق مشيت او بر شناخت شدن جمال ذات به مقتضاى عشق به ذات، فقط در اين خلاصه نمى‏شود، بلكه، اصل خلقت همه مخلوقات و هدايت همه آنها بسوى جمال ذات، و به دنبال آن، عشق سارى در ميان همه موجودات نسبت به حق، و عبوديت و حركت تسبيحى همه بسوى او نيز از همين عشق ذات حق به ذات خود و از احكام و لوازم آن سرچشمه مى‏گيرد. [1] آيه «و ما خلقت الجن و الانس الا ليعبدون» (آيه 56 سوره الذاريات) و حديث «كنت كنزاً لم أعرف، فأحببت أن أعرف، فخلقت الخلق و تعرفت اليهم، فعرفونى» [2] و نيز اشارات زياد ديگرى كه در آيات و روايات وارده وجود دارد، دلالت بر اين امر مى‏كند.




  • بانگ مى‏آيد كه‏اى طالب بيا
    جو محتاج است و خواهد طالبى
    جود مى‏جويد گدايان و ضعاف
    روى خوبان ز آينه زيبا شود
    روى احسان از گدا پيدا شود



  • جود محتاج گدايان چون گدا
    همچنان كه توبه خواهد تائبى
    همچون خوبان كآينه جويند صاف
    روى احسان از گدا پيدا شود
    روى احسان از گدا پيدا شود



(دفتر اول مثنوى)

دوم اينكه، عشق ذات به جمال ذات، اينچنين اقتضاء مى‏كند كه او خود و هر شاهد ديگرى جمال او را در مرآتى كامل‏تر از همه مرائى، و در مجلا و مظهرى اتم، مشاهده كند؛ يعنى هم خود او شاهد جمال خود در اين مرآت باشد، هم هر شاهد ديگر به شهود جمال او در اين مرآت كه مرآت كامل وجه اوست، نايل گردد. و از آنجا كه هيچ مرآتى همانند حقيقت انسانى نمى‏تواند جمال و كمال او را بنمايد، و از طرفى حقيقت و چهره اصلى انسان در ميان حجاب بدن و حجابهاى ديگر محجوب گشته است، بايد انسان محجوب با جذب حق و رحمت او بسوى بالا كشيده شود و روى به طرف حق و موطن حقيقى خود بياورد و با توبه [1]. عشق سارى در ميان موجودات نسبت به حق را كه از تبعات عشق ذات حق به ذات خود است، در جلد اول كتاب معاد يا بازگشت به سوى خدا تا حدودى توضيح داده‏ايم و طالبين شرح بيشتر مى‏توانند به آن مراجعه كنند.

[2]. اين روايت را ابن عربى به اين ضورت آورده است.

بعد از توبه به سير بپردازد و همه حجابها را كنار بزند، تا چهره اصلى وى كه مرآت جمال و آئينه وجه اوست ظاهر گردد و وجه حق در آن بنحوى كه در نظر هست، مشهود افتد و حق وجه خود در آن و غير او وجه حق در آن بيند، كما اينكه در اصل و قبل از تنزل انسان از موطن خود اين چنين بوده و اين چنين هست. (دقت شود).

آيات خليفة اللهى انسان و آيت امانت، به همين حقيقت دلالت نموده و براى ارباب ذوق بسى اشارتها دارند.

حافظ در اين زمينه گويد:




  • پيش از اينت بيش از ين غمخوارى عشاق بود
    ياد باد آن صحبت شبها كه با نوشين لبان
    بحث ما در لطف طبع و خوبى اخلاق بود



  • مهر ورزى تو با ما شهره آفاق بود
    بحث ما در لطف طبع و خوبى اخلاق بود
    بحث ما در لطف طبع و خوبى اخلاق بود



/ 490