ديگران قرعه قسمت همه بر عيس زدند
حافظ آن روز طرب نامه عشق تو نوشت
كه قلم بر سر اسباب دل خرم زد
دل غمديده ما بود كه هم بر غم زد
كه قلم بر سر اسباب دل خرم زد
كه قلم بر سر اسباب دل خرم زد
بانگ مىآيد كهاى طالب بيا
جو محتاج است و خواهد طالبى
جود مىجويد گدايان و ضعاف
روى خوبان ز آينه زيبا شود
روى احسان از گدا پيدا شود
جود محتاج گدايان چون گدا
همچنان كه توبه خواهد تائبى
همچون خوبان كآينه جويند صاف
روى احسان از گدا پيدا شود
روى احسان از گدا پيدا شود
پيش از اينت بيش از ين غمخوارى عشاق بود
ياد باد آن صحبت شبها كه با نوشين لبان
بحث ما در لطف طبع و خوبى اخلاق بود
مهر ورزى تو با ما شهره آفاق بود
بحث ما در لطف طبع و خوبى اخلاق بود
بحث ما در لطف طبع و خوبى اخلاق بود