مبانی نظری تزکیه جلد 1
لطفا منتظر باشید ...
خوب بفهميم كه جناب او همه خير است و هر خيرى از اوست، و نه از ما،و يا از مخلوق ديگر. و چون خوب نمىفهميم ،چشم توحيد را بسته، چشم احول خود باز كرده، همه خير و خوبيها را از خود و يا از مخلوقى شبيه خود ديده ،به عالم شرك لغزيده ،و در ظلمت آن دست و پا مىزنيم. و در نتيجه، نه حقايق طريق را مىيابيم، و نه در سلوك آن توفيقى به دست مىآوريم. طريق، طريق توحيد است، و طريق توحيد را با قدم شرك پيمودن ناممكن.نمىخواهيم در اين باب به بسط سخن بپردازيم، كه اگر بخواهيم چنين كنيم، و تا حدودى هم ازگفتنيها بگوييم، از يك سو مثنوى هفتاد من كاغذ شود، و از سوى ديگر از موضوع اصلى دور مىشويم. مىخواهيم فقط به يك روايت اشاره كنيم، و با چند جمله بگذريم.«ان المؤمن ليذكره الله الذنب بعد بضعة و عشرين سنة حتى يستغفر الله منه فيغفر له». [1] يعنى: «خداى متعال گناه را بعد از بيست و چند سال به ياد مؤمن مىاندازد تا از آن گناه ازخدا طلب مغفرت كند، و خدا او را مشمول مغفرت خود قرار دهد».روايت عجيبى است و بيان بسيار عميقى. ظاهر بيان را ساده مىبينيم، ليكن باطن آن حكايتها و هدايتها در بر دارد كه هر كسى به اندازه خود مىفهمد. در عالم توحيد و حقايق آن درسها به اهل توحيد مىآموزد، و در عوالم ديگر هم درسهاى ديگر.اگر به ديده شرك بنگريم كه مع الاسف هميشه چنين مىنگريم، خواهيم گفت بنده مؤمن خود به ياد آورد كه قبل از بيست و چند سال گناهى مرتكب شده است، و براى آن استغفار كرد. و اگر به ديده توحيد بنگريم كه هرگز چنين توفيقى به ما دست نداده است، خواهيم ديد واقعيت امر چيز ديگرى است، و پروردگار متعال به ياد او انداخت تا استغفار كند و مشمول مغفرت شود.تنها اين نيست كه يادآورى گناه از جناب اوست، بلكه هر خير و خوبى، و هر