مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

در ميان حجب بى‏شمار، و غوطه‏ور در هواها و علقه‏ها، و آلوده به معاصى، چنين چيزى بدون عنايت خاصى از جانب خداى متعال، مى‏تواند به ظهور برسد؟!.

ليكن سالك بيدارى كه بخود آمده ومتنبه گشته است مگر مى‏شود توبه نكند وبازگشت ننمايد؟! واگر توبه نكند، چه مى‏تواند بكند و چگونه مى‏تواند به هلاكت و عذاب و حرمان و خسرانى كه در تصور نگنجد، راضى گردد؟!. و از طرفى رحمت واسعه خداى متعال چنين اجازه‏اى به او نمى‏دهد، بلكه او را در هر حالى باشد بسوى خود مى‏خواند.

اينجاست كه سالك مى‏بيند بايد راه توبه را اگر چه راه طولانى و سختى است در پيش بگيرد و بايد با تمام وجود به عنايات خدا اتكاء نموده و از اوكمك بگيرد. مى‏بيند بايد در مرحله اول از معصيتها، يعنى از حرامها، و به تعبيرى، از مخالفت با حق، بسوى موافقت و طاعت بر گردد. زيرا معنى ندارد كسى قدم در طريق طلب بگذارد و راه سفر بسوى حضرت حق را در پيش بگيرد، در حالى كه با او به مخالفت مى‏پردازد و در برابر او طغيان مى‏كند. پيداست كه بايد اول از مخالفت با او دست برداشت و سپس راه محبت و طلب را در پيش گرفت.

بطورى كه در گذشته در مقام بيان آثار يقظه گفتيم، با حصول يقظه و بر اثر تابش نور يقظه در وجود سالك، مسئله گناه و اهميت آن و نيز خطر آن براى سالك تا حدودى كه يقظه ابتدائى ايجاب مى‏كند، معلوم مى‏گردد. لذا در اين مقام كه مقام توبه و بازگشت است، نزد سالك اين موضوع كه بايد قبل از هر چيز از مخالفت با خداى متعال دست بردارد و بايد توبه كند، از اهميت بخصوصى برخوردار مى‏باشد و او توبه ازمعصيتها و حرامها را كه بازگشت از مخالفت با حق است، از هر توبه و بازگشت ديگرى كه در منازل بعدى سلوك هست، واجب و مهم‏تر مى‏بيند، و همينطور هم هست.

اين، خيال پردازان بى‏توجه، وگرفتاران در دامهاى شيطانى و نفسانى هستند كه بر اساس بافته‏هاى خيالى خود و براساس تلبيسات گمراه كننده چندان اهميتى به توبه از حرامها نمى‏دهند و ترك واجب و ارتكاب به حرام را براى خويش در سفر الى الحق مضر نمى‏دانند و تكليف را ساقط مى‏بينند و اين تكاليف را متوجه ديگران مى‏شمارند، و يا مخصوص به منازل اوليه سلوك قرار مى‏دهند ودر منازل بعدى مفهومى براى واجب و حرام نمى‏يابند. اينها هستند كه به گمان خود، در عين ابتلاء به حرامها، راه سلوك در پيش مى‏گيرند و خود را سالك الى الله مى‏دانند و به راهى كه اتخاذ نموده‏اند، مطمئن نيز بوده وبه بعضى از اعمال و او را دو اذكار مداومت كرده و احياناً رياضت و مجاهدتهايى هم داشته و از بعضى حالات و خصوصيات اشتباه‏آميز هم برخوردار مى‏باشند و آنها را دليل حقانيت طريقه خويش مى‏شمارند. اينها توجه ندارند كه در هر طريق باطلى مسائل فريبنده‏اى هست.




  • زانكه بى حق باطلى نايد پديد
    گر نبودى در جهان نقدى روان
    تا نباشد راست كى باشد دروغ
    بر اميد راست كژ را مى‏خرند
    زهر درقندى رود آنگه خورند



  • قلب را ابله به بوى زر خريد
    قلبها را خرج كردن كى توان
    آن دروغ از راست مى‏گيرد فروغ
    زهر درقندى رود آنگه خورند
    زهر درقندى رود آنگه خورند



(دفتر دوم مثنوى)

اينها اگر كمى بخود آيند، بخوبى اين حقيقت را مى‏يابند كه هنوز در هواهاى خويش گرفتارند، و هنوز در اسارت نفس بوده و در بازيهاى شيطان سرگردانند، و الا ابتلاء به حرامها و كنار نگذاشتن آنها، به هر صورتى كه توجيه كنند، جز اطاعت از هوا و شيطان، و جز محبوس بودن در حجب تعلقات، معناى ديگرى نمى‏تواند داشته باشد و توجيه‏ها هم جز افتادن به پيج و خم مكر نفس، چيز ديگرى نيست.

و بطورى كه قبلا نيز اشاره كرده‏ايم، ممكن است اين قبيل انحرافها با بعضى از مكاشفات و مشاهدات كه در حقيقت به القائات شيطانى آميخته است، تأييد گردد، و نيز، ممكن است با بعضى از برداشتها و

/ 490