مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

گفت بيزاريم جمله زين حيات كاو بود با خلق حى با حق موات چون بماند از خلق گردد او يتيم انس حق را قلب مى‏بايد سليم (دفتر دوم مثنوى)

تدبير امر و تفصيل آيات از جانب حضرت حق، همه براى اينست كه انسانها به توحيد برسند. حضرت حق مى‏خواهد با اين تدبير و تفصيل و با ارائه آيات در همه جا و در همه سو، حجابهاى جهل و شرك را از وجود انسانها كنار بزند، و مى‏خواهد در آيات و نشانه‏ها خود را و جمال و جلال خود را نشان دهد و دلها را به خود و بسوى خود جذب كند؛ و اين خود عنايتى است بس بزرگ.

حضرت حسين بن على سلام الله عليهما در دعاى عرفه مى‏گويد: «الهى علمت باختلاف الاثار و تنقلات الاطوار ان مرادك منى ان تتعرف الى فى كل شى‏ء حتى لا أجهلك فى شى‏ء» يعنى «پروردگارا، از پشت سر هم آوردن آثار و از پى در پى آوردن آيات و نشانه‏هاى گوناگون، به اين حقيقت رسيدم كه مقصود تو اينست كه در همه چيز، تو در نظرم آيى و تو را در همه چيز ببينم و چيزى و جايى نباشد كه تو را نبينم».

لحن و اشارتهاى بعضى ازآيات قرآنى و خطابات ربوبى در مقام بيدار نمودن انسانها از غفلت، لحنى ديگر و اشارتهاى ديگرى است. در اين قسمت از آيات با اسلوب خاصى مى‏خواهد انسان را به اين حقيقت متوجه بكند كه آنچه مطلوب فطرى و ذاتى دلهاست، اينها نيست كه دل داده‏ايد، و به همين دليل هم دلهاى شما انسانها با چيزى آرام نمى‏گيرد و باهيچكدام از آنها كه به اشتباه فكر مى‏كنيد مطلوب دل شماست، سكون نمى‏يابد و هميشه مضطرب مى‏باشد، زيرا كه بمطلوب ذاتى خود نرسيده و از او مهجور مانده است.

به انسانها نهيب مى‏زند و مى‏گويد: مطلوب همه دلها كه در فطرت آنهاست، جز حضرت حق و جز وجه حق نمى‏باشد، و سپس مى‏گويد: پس به كجا روى مى‏آوريد؟! چرا متوجه نمى‏شويد و فريب مى‏خوريد؟!

بعنوان نمونه: در آيه 3 سورها فاطر مى‏فرمايد: «يا ايها الناس اذكر و انعمة الله عليكم هل من خالق غير الله يرزقكم من السماء و الارض لااله الا هو فانى تؤفكون» يعنى «اى مردم متذكر نعمت خدا وعنايات او باشيد. آيا خالق ديگرى غير از او هست كه از آسمان و زمين به شما رزق مى‏دهد؟! جز او معبود و مطلوبى نيست، پس كجا روى آورده و فريب داده مى‏شويد؟!» و در آيه‏هاى 57 و 58 سوره يونس مى‏فرمايد: «يا ايها الناس قدجائتكم موعظة من ربكم و شفاء لما فى الصدور و هدى و رحمة للمؤمنين - قل بفضل الله و برحمته فبذلك فليفر حواهو خير مما يجمعون» يعنى «اى مردم، اين قرآن موعظه‏اى است از پروردگار شما كه بسوى شما آمده و شفاى دلهاى شما و هدايت و رحمت است از براى آنان كه ايمان مى‏آورند. اى پيامبر، به مردم بگو كه نظر شما به فضل و رحمت خدا دوخته شود و شادى دلهاى شما بايد با نيل به فضل و رحمت او باشد و بس، و اين براى شما بهتر است از آنچه براى خود جمع مى‏كنيد».

در اين دو آيه نيز با تعبيرات و لحن خاصى مى‏خواهد انسانها را به خود آورده و متوجه اين نكته بگرداند كه شفاى درد دلها و نيل آنها به مطلوب حقيقى خود، در توحيد و عبوديت و سلوك و انقطاعى است كه قرآن كريم ارائه مى‏كند و اينكه به اين سو و آن سو روى نياورند و بدانند كه شادى و آرامش دلها بمقتضاى فطرت آنها با وصول به حق و با فضل و رحمت اوست، و نه با آنچه بگمان خود بجهت آرامش و شادى دلها جمع مى‏كنند.

كدام غفلت و اشتباهى بزرگتر از اين است كه سخن دل و فرياد آنرا نفهميم و گمان كنيم كه اين يا آن را مى‏خواهد و براى آرامش وى اين و آن را به او عرضه نموده و مشغولش بگردانيم و با اينكه مى‏بينيم او با اين و آن آرامش نمى‏يابد، با اينهمه بكار خود تا آخر عمر خويش ادامه دهيم و دل را از مطلوب و مقصودش دور نگاهداشته و باز بداريم و با پايان يافتن فرصت و برچيده شدن بساط زندگى دنيوى نه اين و آن باشد تا بنحوى دل را به آنها مشغول بكنيم و نه راهى بسوى مقصود و مطلوب دل وجود داشته باشد، و در نتيجه با

/ 490