مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

معرفت و آنان كه مشتاق فهم حقايق و اسرار هستند توصيه مى‏كنيم كه در آن به تأمل عميق بپردازند.

گفتيم انسان در عالم باطنى و در موجوديت پشت پرده خود در عين اينكه يكى است داراى حالات گوناگون و اوضاع مختلف و اطوار متنوع بوده و در هر قطعه‏اى از عالم درونى خويش چهره بخصوصى در پيشگاه حضرت حق دارد. و گفتيم در آن سو و در عالم درونى، و به تعبيرى، دركتابى كه انسان براى خود رقم زده است، مسئله «زمان» و «مكان» و احكام و لوازم آنها به مفهومى كه در نظام مادى دنيوى هست، وجود ندارد و انسان در آن سو همه حالات و اطوار و چهره‏هاى گوناگون خود در پيشگاه حق را با هم و يكجا دارد.

يعنى زمان و زمانهاى و امتداد و تعاقب و فاصله‏هاى زمانى و همچنين مكان و مكانهاى مختلف و غير همديگر كه در حيات ظاهرى دارد و حالات و اطوار و چهره‏هاى گوناگون وى را ازيكديگر جدا نموده و بين آنها فاصله مى‏اندازد و نمى‏گذارد همه آن حالات و همه آن چهره‏هاى مختلف در يك جا جمع بشوند، در آن سو و در عالم باطنى وى جود ندارد، و او در آنجا در وقت واحد و در لحظه واحد همه آن حالات و اطوار متنوع و همه آن چهره‏هاى گوناگون را در پيشگاه خداى متعال دارا مى‏باشد.(البته تعبير «وقت واحد» و «لحظه واحد» در اينجا به مفهومى كه داريم، درست نيست و براى بيان مقصود اين تعبيرهاواين جمله‏ها را مى‏آوريم و اصولا الفاظ و كلمات در اداى حقايق عوالم فوق ماده و و فوق زمان ،قاصر است».

انسان در عالم باطنى خويش در همان حال كه طاعت و عبادت است، در همان حال هم مشغول مخالفت و معصيت است، و به عبارتى، انسان از طرفى عبادت مى كند و از طرفى هم معصيت انجام مى‏دهد؛ از طرفى روى به حق مى‏آورد و از طرفى در همان حال روى گردان از حق است و روى به اغيار دارد. يعنى طاعت و عبادت او توأم با نفاق است و آن طاعت و عبادت نيست كه بايد باشد. عبوديت و طاعت حق به معنى كلمه در وجود او حاكم نمى‏باشد و او در حالى كه مشغول عبادت حق است، نفس خود را هم عبادت مى‏كند؛ و در حالى كه معبود او خداى متعال است، هواى او و يا شيطان نيز معبود اوست. و همچنين، ذكر حق و حب و طلب او بر دل وى غالب و حاكم نيست و او در حالى كه به ذكر حق مشغول است و دم از محبت و طلب حق مى‏زند، اغيار را نيز ياد مى‏كند و محبت آنها بر دل وى سيطره دارد و آنها را هم طلب مى‏كند. و خلاصه مطلب: او همه اينها را با هم و يكجا دارد، آن هم در محضر حضرت حق. (دقت شود) اين، وضع باطنى ما و امثال ما است. تأمل بيشتر به عهدء شما.




  • بعد ازين گر شرح گويم ابلهى است
    ور بگويم، عقلها را بركند
    ور بگويم شرحهاى معتبر
    لاجرم كوتاه كردم من زبان
    گر تو خواهى از درون خود بخوان



  • زانكه شرح اين وراى آگهى است
    ور نويسم بس قلمها بشكند
    تا قيامت باشد آن بس مختصر
    گر تو خواهى از درون خود بخوان
    گر تو خواهى از درون خود بخوان



(دفتر دوم مثنوى)

شما از زمان و مكان ،مخصوصاً امتداد زمانى را حذف بكنيد و خود را با حالات و اطوار مختلف ظاهرى و باطنى در يك لحظه و در وقت واحد بنظر بياوريد و به اين حقيقت عميقاً توجه كنيد كه زمانها و مكانها غير از شما هستند و شما فقط شماييد وليكن حالات گوناگون و احياناً متضاد، و چهره‏هاى مختلف واحياناً مقابل هم داريد، در اين صورت تا حدودى به آنچه شرح داديم نزديك مى‏شويد.

بطورى كه گفتيم، اين، وضع ما و امثال ماست در آن سو و در باطن امر. و اما خوبان وآنان كه وارسته از اغيارند و قدم صدق در مقام عبوديت دارند، البته در عالم باطنى خويش چهره واحدى در پيشگاه حضرت حق دارند و از وضعى كه توضيح داديم، پاك و منزه هستند.

/ 490