مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حب آنها از اين جهت نيز به تنها مذموم نيست، بلكه، ممدوح هم هست. و اصولا حب آنها و عشق به آنها از اين رهگذر، از باب حب حق، يعنى از لوازم و آثار حب حق است ،نه از باب حب دنيا و حب اغيار. حب جمال وجه و جلال وجه است. نظر در آنها با اين لحاظ، نظر به وجه حق در مر آتهاست ،و نه نظر در مرآتها، اگر چه مرآتها هم به جهت اينكه فقط مرآت هستند و جمال و جلال وجه او را نشان مى‏دهند، نه اينكه خود را مطرح




  • كنند، محبوب مى‏باشند.
    گفتمت پيدا و پنهان نيز هم

    گفته خواهد شد به دستان نيز هم



  • هر دو عالم يك فروغ روى اوست
    داستان در پرده مى‏گويم ولى‏
    گفته خواهد شد به دستان نيز هم



(حافظ شيرازى)

وقتى در قرآن كريم مى‏خوانيم «فأينما تولوا فثم وجه الله» (آيه 115 سوره بقره) يعنى «پس به هر سو روى آوريد، همانجا وجه حق را خواهيد ديد» و با كمال وضوح اين حقيقت را مى‏فهميم كه هر سو و هر چيزى، مظهر و مرآت وجه اوست؛ چگونه مى‏توانيم موجودى از موجودات و مخلوقى از مخلوقات را از اين نظر كه مرآت است و وجه حق را نشان مى‏دهد، بد بدانيم؟! و چگونه مى‏توانيم حب آنرا از اين نظر كه وجه حضرت مقصود را در آن مى‏بينيم، حب غير حق به حساب آوريم؟! و مگر نه اين است كه هر يك از آنها براى شاهدان مشتاق، از جمال وجه و جلال آن حكايتى دارند؟!.




  • روان گوشه گيران را جبينش طرفه گلزاريست
    كه بر طرف سمن زارش همى گردد چمان ابرو



  • كه بر طرف سمن زارش همى گردد چمان ابرو
    كه بر طرف سمن زارش همى گردد چمان ابرو






  • رقيبان غافل و ما را از آن چشم و جبين هر دم
    دگر حور و پرى را كس نگويد با چنين حسنى
    كه اين را اى چنين چشمست و آنرا آن چنان ابرو



  • هزاران گونه پيغامست و حاجب در ميان ابرو
    كه اين را اى چنين چشمست و آنرا آن چنان ابرو
    كه اين را اى چنين چشمست و آنرا آن چنان ابرو



(حافظ شيرازى)

و نيز، وقتى در مناجات روز عرفه حضرت سيدالشهداء حسين بن على صلوات الله عليه مى‏خوانيم كه «الهى علمت باختلاف الاثار و تنقلات الاطوار أن مرادك منى أن تتعرف الى فى كل شى‏ء حتى لا أجهلك فى شى‏ء» يعنى «خدايا، از پشت سر هم آمدن آثار، و از جابجا شدن اطوار، دانستم مقصود تو اين است كه در هر چيزى خودت را به من بشناسانى، تا جايى كه در همه چيز فقط تو را شاهد باشم»، و با روشنى از اين جملات مى‏فهميم كه مقصود خداى متعال از ايجاد هر چيزى بدون استثناء، نشان دادن و شناساندن خود براى شاهدان است، و هر چيزى جز مجلا و مظهر او نيست؛ چگونه مى‏توانيم موجودى را از اين نظر كه جناب او با آن براى شاهدانش تجلى مى‏كند و جلوه‏گاه اوست، بد بدانيم؟!.

بنابراين، دنياى مذموم، و دنيايى كه حب آن از رذايل مهلكه است، خود موجودات نيست، بلكه، خوش بودن و لذت بردن از آنها، آنهم خوشى و التذاذى كه به اين زندگى بر ميگردد، دنياى مذموم است. اگر در اشارات آيات و روايات وارده تعمق كنيم، به همين حقيقت كه گفتيم مى‏رسيم. براى رسيدن به اين حقيقت كافى است فقط در اين دو آيه دقت بنماييم:

يكى آيه 43 سوره فرقان كه مى‏فرمايد: «أرأيت من اتخذ الهه هواه أفأنت تكون عليه وكيلا» يعنى «اى پيامبر، آيا مى‏بينى آن كس را كه هواى خود رامعبود خويش اتخاذ نموده است؟! آيا تو مى‏خواهى وكيل او بوده و نجاتش دهى؟!» و ديگرى آيه 23 سوره جاثيه كه مى‏فرمايد: «أفرأيت من اتخذالهه هواه و أضله الله على علم و ختم على سمعه و قلبه و جعل على بصره غشاوة فمن يهديه من بعد الله أفلا تذكرون» يعنى «اى پيامبر، آيا مى‏بينى آن كس راكه هواى خود را معبود خويش اتخاذ كرده است و با اينكه علم دارد، با اين همه راه ضلالت را انتخاب نمده و خدا هم او را در ضلالت رها كرده و بر گوش و بر دل او مهر زده و بر چشم او پرده انداخته

/ 490