مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

است؟! پس وقتى خداى متعال او را به حال خود گذاشته، چه كسى بعد از خدا او را هدايت خواهد كرد؟! پس آيا متذكر نمى‏شويد؟!».

در اين دو آيه، هوا و التذاذ نفسانى مربوط به اين زندگى را معبود و مقصود بعضيها معرفى نموده، نه موجودات و مخلوقاتى را كه هوا و التذاذ با آنها و به سبب آنها حاصل مى‏شود،و اين بدان معنى است كه دنياى مذموم و دنيايى كه معبود و مقصود بعضيها مى‏گردد و حب آن و عشق به آن همه وجود آنان را مى‏گيرد، همان هوا و التذاذ مربوط به اين زندگى است كه با اين و آن حاصل مى‏شود، نه خود اين و آن از موجودات و مخلوقات. (دقت شود).

دنيا، خوشى و التذاذ نفسانى خود انسان است، و اگر عميقاً دقت كنيم، دنيا، «خود» انسان است. خوشى و التذاذ نفسانى خود را خواستن، يعنى «خود» را خواستن.

آنچه انسان از مال و جاه و خوردنى و آشاميدنى، و از همسر و فرزند و مسكن و باغ وراغ، و از طلا و نقره و اين و آن مى‏خواهد، براى اين است كه التذاذ و خوشى نفسانى خود در اين زندگى را در آنها و به سبب آنها و با آنها مى‏بيند ،والا خود اينها مطلوب ومقصود اصلى او نيست، و اگر احياناً تصور مى‏شود خود اينها مطلوب و مقصود انسان است، اشتباهى بيش نيست.

تنهااين دو آيه نيست كه اين حقيقت را مى‏رساند، بلكه، اشارات آيات ديگر قرآنى و همچنين روايات وارده از همين حقيقت خبر مى‏دهد.

با اين توضيح كه در اينجا آورديم، موضوع اول، يعنى اينكه دنيا كدام است؟ براى ما روشن شد و دنياى مذموم را شناختيم.

و اما موضوع دوم، يعنى اينكه، حب دنيا چيست ؟ با شرحى كه در موضوع اول گذشت، موضوع دوم نيز معلوم شد و فهميديم حب دنيا، يعنى حب خوشى و التذاذ نفسانى خود. وقتى انسان خوشى و التذاذ نفسانى با اين و آن را دوست داشت، در حقيقت، گرفتار رذيله حب دنياست كه‏ام الرذائل و سرچشمه همه خطاها و هلاكتها و حرمانهاست.

دراينجا به همه و مخصوصاً به سالكين اين توصيه را داريم و به آن تأكيد مى‏كنيم كه در همه آنچه گفتيم بخوبى دقت كنند، زيرا دقت و تعمق در نكاتى كه ذكر شد، و دريافت خوب آنها، موجب بصيرت خواهد شد و معيارها را در اين باب براى ما روشن نموده و معلوم خواهد كرد كه در چه صورتى ما گرفتار رذيله حب دنيا هستيم و در چه صورتى هم گرفتار آن نيستيم. با دقت در آنچه گفتيم، همه‏مسائل در اين باب براى ما حل شده و جواب سؤالات زيادى كه احياناً به نظر مى‏آيد، روشن مى‏گردد.

از باب مثال:

اگر انسان بدنبال مال و جاه و خوردنى و آشاميدنى، و مسكن و لباس و فرش، و اشباه و نظاير اينها باشد، و سعى در داشتن آنها نموده و آنها راداشته باشد و در حفظ آنها بكوشد، و در همه جوانب قضيه مقصود او، نه لذت و خوشى نفسانى مربوط به اين زندگى، بلكه، مسائل اخروى و الهى، و در تعبير روشنتر، مقصود او نيل به رضوان حق و قرب او باشد او باشد و تقرب و رضاى حق را دوست بدارد، در اين صورت نه طالب دنيا محسوب مى‏شود، و نه گرفتار رذيله حب دنيا. او در اين صورت طالب حق است و حب حق را دارد.

و اگر انسان به دنبال كسب و كار باشد و مقصود او، نه التذاذ و خوشى نفسانى اين زندگى، بلكه، مقصودش تأمين معاش خود و همسر و فرزندان از طريق مشروع، و حفظ حيثيت خود و اهل و اولاد، جهت امتثال امر حق باشد، و يا مقصود او، ادامه حيات براى پرداخت به سير عبودى باشد، طالب دنيا و صاحب رذيله حب دنيا به حساب نمى‏آيد، بلكه او طالب حق و رضوان او، و صاحب صفت فاضله حب حق است.

و خلاصه سخن اين كه، اگر انسان چيزى را براى استفاده در طريق عبوديت، و براى تقرب و نيل به رضوان پروردگار بخواهد، و نه براى خوشى و لذت نفسانى در اين زندگى؛ از باب طلب دنيا و حب آن نخواهد بود و بلكه حركت عبودى نيز محسوب خواهد شد.

/ 490