مبانی نظری تزکیه جلد 1

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

مبانی نظری تزکیه - جلد 1

محمد شجاعی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

اصولا بايد توجه داشته باشيم كه مشكل و معماى سالك در طريقى كه در پيش مى‏گيرد، در اصل، از دل و با دل و در دل بايد حل شود. دردها هه در دل، و دواها نيز همه در دل است. و اين، سرى است بسيار عميق كه اهل باطن مى‏دانند و اصحاب اسرار مى‏يابند.




  • گفت پيغمبر كه حق فرموده است
    در زمين و آسمان و عرش نيز
    در دل مؤمن بگنجم اى عجب
    گفت فادخل فى عبادى تلتقى‏
    جنة من رؤيتى يا متقى



  • من نگنجم هيچ در بالا و پست
    من نگنجم اين يقين دان اى عزيز
    گر مرا جويى در آن دلها طلب
    جنة من رؤيتى يا متقى
    جنة من رؤيتى يا متقى



(دفتر اول مثنوى)

در نتيجه، سالك بايد همت خود بر دل خويش مصروف بدارد و از همان اول امر سلوك، روى روشنى و سلامت، و تيرگى و ظلمت دل خود حساب كند وبداند در سفرى كه آغاز نموده است، دل لازم است، نه آنچه دل ناميده مى‏شود و دل نيست. او بايد در همان ابتداى امر از آنچه دل را تيره ميكند و آنرا بكلى ازكار مى‏اندازد، سخت در اجتناب باشد و در كنار زدن آن بكوشد و به خود اجازه مسامحه در اين امر ندهد.

حال كه سخن به اينجا رسيد، بايد به يك حقيقت، و به تعبيرى، به يك واقعيت ديگرى كه در عين واقعيت و حقيقت داشتن دردآور نيز مى‏باشد، توجه كنيم؛ و آن عبارت از اين است كه، آنچه دل را تيره مى‏كند و سلامت آنرا از ميان مى‏برد و ماهيت آنرا تغيير مى‏دهد و روشنى آنرا مى‏گيرد و چشم و گوش آنرا ازكار مى‏اندازد و نمى‏گذارد دل كار خود را انجام بدهد و جز اسمى ازآن، چيزى باقى نمى‏گذارد، حب دنياست.

رذيله حب دنيا، بعنوان صفتى در دل، و خلق و خصلتى در آن، عارضه‏اى است بر دل كه با احاطه اين رذيله بر دل انسان، چيزى از دل و در دل باقى نمى‏ماند و با غلبه آن، دل، دل نيست.

در اين بيان از حضرت رسول اكرم صلى الله عليه و آله و سلم دقت مى‏كنيم كه مى‏فرمايد: «هل منكم من يريد ان يذهب الله عنه العمى و يجعله بصيرا، الا انه من رغب فى الدنيا و طال فيها أمله أعمى الله قلبه على قدر ذلك و من زهد فى الدنيا و قصر أمله فيها أعطاه الله علماً بغير علم و هدى بغير هداية» «جامع السعادات ، ج 2، ص‏26).

يعنى «آيا از شماكسى مى‏خواهد كه خداى متعال نابينايى را از او برداشته و او را بينا كند؟ بدانيد كه هر كس روى به دنيا آورده و آرزوهاى طولانى در آن داشته باشد، خداى متعال به همان اندازه كه روى به آن آورده است و آرزوهاى آنرا دارد، دل او را نابينا مى‏گرداند؛ و هر كس انصراف از دنيا داشته و از آن كناره‏گيرى كرده و از آروزهاى آن پاك باشد، خداى متعال به او علم را بدون تعلم و هدايت را بدون راهنمايى عطاء مى‏كند».

آن كس كه لذت و خوشى نفسانى خود در اين زندگى را دوست مى‏دارد و در دوست داشتن اين امر پيش مى‏رود وآنرا تثبيت و تكميل مى‏كند، و به تعبيرى، در حب دنيا مستغرق مى‏گردد، دل خويش را بيچاره كرده و از كار انداخته، و پر و بال اين طاير قدسى را شكسته است وبلكه آنرا كشته، وبه جوهره خود بالاترين ظلم را روا داشته است كه در اصل، ظلم به خويشتن است.




  • كيست آن يوسف دل حقجوى تو
    جبرئيلى را براستن بسته‏اى
    پيش او گوساله بريان آورى‏
    كه كشى او را به كهدان آورى



  • چون اسيرى بسته اندر كوى تو
    پر و بالش را به صد جا خسته‏اى
    كه كشى او را به كهدان آورى
    كه كشى او را به كهدان آورى



/ 490