سخن مترجم - فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت - نسخه متنی

سید محمدکاظم قزوینی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

به تو كه دنياطلبان، حق همتا و همسنگر و همراز زندگى ات، سرور ايمان آوردگان و حقوق تو را، اى مادر فضيلت ها و اى تبلور شايستگى ها و اى تجسم كرامتها!ناجوانمردانه پايمال ساختند و كوشيدند تا چشمه ى وجودت را از
درخشش و جوشش بازدارند.

به تو كه دژخيمان بى هيچ ذره اى شرم و حيا از پدرت پيامبر، تو را ميان در و ديوار فشردند و مشعل پرفروغ زندگى ات را در اوج درخشش و نورانيت جوانى و طراوت و شكوفايى فسردند.

به تو كه بازيگران با به فراموشى سپردن آن همه سفارشات پيامبر و آن همه روشنگرى در شكوه و عظمت و قداستت، با ادعاهاى پوچ حقوقت را پايمال ساختند و آنگاه براى اثبات دروغ رسواى خويش و ناروا نشان دادن حقيقتى كه تو بر لب داشتى، گواهان دروغين تراشيدند.

فاطمه جان! اگر آنروز تو و همتاى گرانقدر و فرزندان ارجمندت را كنار پيكر سرد و پاك پيامبر تنها نهادند و براى حق كشى و تجاوز به حقوق شما و جامعه ى نو بنيادى كه شما خاندان پرشكوه محمد صلى الله عليه و آله معمار آن بوديد،بنام ديانت و خلافت به سقيفه رفتند و آنچه را نمى بايست به آن دست يازيدند،اينك بنگر كه چگونه ديدگان ميليونها زن و مرد در اندوه رحلت جانكاه پدرت باران اشك مى بارند و در غم تنهايى شما سرشك تلخ به دامن مى ريزند و زانوى ماتم به سينه مى فشرند.

اگر آن روز آن بيدادگاه فرمايشى رياكاران، سخنان حق طلبانه و قانع كننده و لبريز از حقانيت تو را به دروغ، توجيه و تاويل و تفسير كرد، اينك بنگر چگونه آواى سخنان جانبخش ات همه جا طنين افكنده و درستى گفتار و آينده نگرى دقيق تو را، به حق طلبان نمايانده است.

اگر آن روز در مسجد مدينه تنهاى تنها از حقوق پايمال شده ى خود و شوى گرانقدر و امت پدرت دفاع كردى و از آينده ى وخامت بار و بحرانهاى ويرانگر و هستى سوزى كه راه خويش را از اسلام واقعى جدا مى ساخت و در ستار دين خودكامگى و قدرت طلبى را مى جست، هشدار دادى، اينك بنگر قلمها و خامه ها به پاسدارى از حقايقى كه تو راهگشا و پيشاهنگ آن بودى، چگونه برخاسته و چگونه بسان ناوكى بر قلب غاصبان و خودكامگان قرون و اعصار نشانه مى روند.

اگر آنروز با تو چنان كردند اينك بنگر كه حتى قلمهايى بظاهر از پيروان همانان حق را يافته و به نام تو و به ياد تو كتابها مى نويسند. آرى، ترجمه و نگارش اين اثر ارزشمند را كه از نام بلند، ياد انسانساز، سخنان درس آموز، پيامهاى تاريخساز و خاطره ى معنويت پرداز و راه و رسم افتخار آفرين تو سخن دارد، به خودت و آخرين فرزند معصوم و برگزيده ات،امام مهدى برافرازنده ى پرچم عدالت و آزادى بر بام بلند گيتى، آن بزرگ اصلاحگر عصرها و نسلها تقديم مى دارم.

بدان اميد كه قبول افتد و توشه اى معنوى باشد براى واپسين لحظات و پرخطرترين سفر و نيازمندترين حالات و سخت ترين شرايط و سرنوشت سازترين موقعيتها و حساس ترين مراحل و هراس انگيزترين منزلگاهها.

مترجم

سخن مترجم

بسم الله الرحمن الرحيم از كرانه هاى دور تاريخ انسان تا جهان معاصر، هرگز نمى توان جامعه و تمدنى را جدا و بريده از سيماى تاريخساز زن، مورد مطالعه قرار داد و هرگز نشايد نقش سازنده و آفريننده ى اين موجود شگرف و ناشناخته ى دستگاه آفرينش را ناديده انگاشت و يا در ارزيابى و معادله، سهم و نقش تاريخساز او را كمتر از مرد نگريست. چرا كه اگر منصفانه و بدور از بافته هاى ذهنى ناصواب و افراط و تفريطهاى ويرانگر، بينديشيديم و بنگريم، به اين حقيقت مى رسيم كه كران تا كران تاريخ نشانگر رويدادهاى شورانگيز، رخدادهاى شعورآفرين، حوادث مطلوب و نامطلوب، اوج ها و حضيض ها صعودها و سقوطها و فرازها و نشيب هاى تماشايى و درس آموز و عبرت انگيز و غرورآفرين و يا تاسف انگيز و اندوهبارى است كه همه و همه ساخته و پرداخته ى انسانهايى از جنس زنان و مردان است و اينان هستند كه دست در دست هم با انديشه و خلاقيت و ابتكار و اقتدار خويش، واژه واژه،سطر به سطر، صفحه به صفحه و بخش بخش اين كتاب پرحجم و قطور را پديد آوردند.

از اين ميان نقش كارساز وتحول آفرين و اوج بخش زن در نهضت هاى توحيدى و بعثت هاى آسمانى، نقشى والاتر و سازنده تر و ممتازتر است. چرا كه زن در تاريخ نهضت هاى توحيدى هماره دوشادوش مرد و شانه به شانه ى آن،در جهت برانداختن موانع رشد و تعالى، تاريكى و ظلمت، جهل و اسارت، نگونسازى و خودكامگى، فقر و بلاهت، پرستش هاى ذلت بار و خرافات و اوهام، به جهادى پى گير، بى امان، همه جانبه و خستگى ناپذير برخاسته و از ميدان خودسازى گرفته تا ساختن نسل شايسته و بايسته و پديدآوردن جامعه و تمدن مطلوب و شرايط و اوضاع محبوب و دنياى زيبا و دوست داشتنى و لبريز از امكانات رشد و تعالى و به منظور رسيدن به آرمانهاى والا و هدف هاى انسانى و الهى، هماره همشان و همتاى مرد و در كنار او، و گاه در اين راه از مرد هم پيشتر و چابكتر، گام سپرده است.

قرآن، نشانگر اين حقيقت افتخارآميز و غرورآفرين است كه هر كجا پيام آور گرانقدرى با بعثت تحول آفرين و اوج دهنده اش، براى برانداختن ستم و بيداد و خودسرى و خودكامگى بپاخواسته است، تا كند و زنجيرها را از انديشه و افكار و مغزها برگيرد و فطرت ها و وجدانها را آزاد و شكوفا سازد و بشر را از بيداد نوع و نفس سركش آزاد كند، و به او امكان دهد تا بينديشد و بيانديشاند و بشناسد و مقايسه كند و بهترين ها را برگزيند، در كنارش بانويى فداكار و شجاع و از خودگذشته و هوشمند و كارآمده بوده است كه شانه به شانه ى او،بار سنگين مشكلات را به دوش كشيده و او را در راه سرفرازى و آزادگى و رهايى و نجات انسان، با همه ى وجود يارى رسانده و موفقيت او را چندين و چند برابر ساخته و گاه تضمين و تامين كرده است.

در حلقه هاى زرين بعثت ها «هاجر» و «ساره» آن دو بانوى روشنفكر و فداكار را در كنار «ابراهيم» پدر و پيشواى يكتاپرستان گيتى مى نگريم.

مادر هوشمند و خواهر پراوپيشه و همسر بادرايت «موسى» و «آسيه»، ملكه ى خداجو و آزادى خواه مصر را، پيش از آن پيام آور رهايى و در كنار او مى يابيم.

«مريم» آن سمبل عفاف و قداست را، پرونده ى «مسيح» و دوشادوش و همسنگر او در پيام رسانى و نجات انسانها از كمند زر و زور و تزوير تماشا مى كنيم.

«خديجه» خردمندترين و فداكارترين و روشن ترين بانوى جهان عرب را پشتيبان و مشاوره و معاون دورانديش «محمدصلى الله عليه و آله»، كار وانسالار انسانيت نظاره مى كنيم.

«فاطمه» برترين زن عصرها و الگوى برجسته ى نسلها را دوشادوش پدرش «محمد صلى الله عليه و آله» و همتا و همسنگر و مشاور شوى قهرمانش امير مومنان مى بينيم.

«زينب» فخر زنان و قهرمانان ستم ستيز و روشنفكر و ژرف نگر، را همسنگر و همراز و همراه دو سالار جوانان بهشت، حسن و حسين، و نيز همسفر قهرمان و روشنفكر و تاريخساز سيدالساجدين، چهارمين امام نور مشاهده مى كنيم، و بانو «حديث»، اين زن ارزشمند و متفكر، «حكيمه»، اين بانوى فرزانه و «نرجس»، مام گرانمايه ى قبله ى موعود و كعبه ى مقصود...را، دوشادوش امامان نور. آرى اينان همه بزرگ زنان و بزرگ مردانى هستند كه شانه به شانه، بار سنگين مرزبانى حق و عدالت و آزادى و ارزشها را به دوش توانمند خويش دارند و تاريخ را مى سازند.

اما از اين ميان، بانوى بانوان و برترين و برجسته ترين الگوى زن فاطمه عليهاالسلام دخت گرانمايه ى پيامبر است كه در ميان تمامى زنان برجسته و نامدار و پرشكوه تاريخ بشر، در همه ى ابعاد فردى، اجتماعى، فرهنگى، فكرى، عبادى، اخلاقى، انسانى، خانوادگى، معنوى و ديگر ميدانها و ابعاد، براستى تك،بى نظير و بى همانند است.

او مظهر جامعيت و كمال ، اوج انديشه و عرفان ، بلنداى معرفت و آگاهى ، سمبل اخلاص و ايمان ، ستيغ مقاومت و پايدارى ، كوه سر به آسمان ساييده ى شكيبايى و بردبارى ، سينه ى سيناى اسرار الهى ، گنجينه ى دانش و اقيانوس بينش ، مركز هدايت و مهر ، پايه دين و ستون آيين ، يادگار و باقيمانده ى رسالت ، نفس نفيس محمدصلى الله عليه و آله ، سرچشمه ى دليل و حجت ، برگزيده ى نجيبان گيتى ، سرور بانوان امت ، برترين زن تاريخ بشر ، تك درخت پاك و بارور بوستان رسالت ، پرورش يافته ى فرودگاه وحى ، كوثر پربهاى قرآن ، همراز و همسنگر برترين مرزبان وحى ، بانوى شهسوار اسلام ، مادر گرانمايه ى حسن و حسين ، آموزگار سرفراز زينب و كلثوم ، مام پيشوايان نور ، دختر شريف ترين شريفان ، محبوب خدا و پيامبر ، در درخشنده ى رسالت ، لؤلؤ نورانى نبوت، جلوه ى خدا، يادگار رسول، و شبيه ترين انسانها در سيما و سيرت به پيامبر خدا و در همان حال مام شكوهبار پدر است.

در چشمان حق بين و نافذش،اقيانوس بى كرانه ى دانش و بينش، به گستره ى تاريخ فرهنگ ها و بعثت ها موج مى زند و در سراسر سازمان وجودش روح يقين و جان ايمان جارى است.

ناگواريهاى زندگى و مشكلات آن را با موهبت آكاهى و دانايى و با سلاح خردورزى و دانشورى و انديشه ى ژرف، از سر راه كنار مى زند و يا هضم و نرم و هنجار مى نمايد و رفعت دانش و اوج والايى و شكوه همه جانبه را با سعه ى وجودى و سلاح تواضع و فروتنى در خويشتن و در كنار هم جاى مى دهد.

جان شيفته و شيدايش، تنها با ياد خدا و عبادت خدا و نيايش با او، آرام مى گيرد و روح تشنه اش با زلال وحى كه بر قلب مصفاى پدرش فرود مى آيد سيراب مى گردد و بزرگ آموزگار ارزشها مى شود.

فاطمه براستى چنان است كه جسمش همبند و همنشين و همراه خاكيان و خاكنشينان است، اما روح بلند و تابناكش در عالم قدس.

او تبلور انديشه هاى والا و ارزشهاى جارى در وجود حضرت محمد(ص) و كتاب جاودانه ى او، قرآن است كه روزگارى چند در اين خراب آباد گيتى مى درخشد.

بانويى است كه تشعشع راستى و درستى در لحظه لحظه ى زندگى و كران تا كران عمرش جلوه گر است. آزاد زنى است كه ديدگان حق بين، گوشهاى حق شنو، دلهاى حق پذير، وجدانهاى زنده و جانها و روانهايى كه در تاريكى جهالت و عناد و تحجر و جمود و خودپرستى و خودباختگى و زشتكارى و تعصبات... مسخ نشده باشند، همان صداقت و صفا، شور و شعور، شكوه و قداست، پاكى و شهامت، دلسوزى و مردم خواهى، توحيدگرايى و ارزش دوستى «حضرت محمد(ص)»، كاروانسالار انسانيت را در گفتار و كردارش مى نگرند و همان ملاك ها و معيارهاى والا را كه در «حضرت محمد(ص)» سراغ دارند، در او مى يابند.

او در چشم خداجويان آگاه «حضرت محمد(ص)» است، و در بيان آزادمردان و آزادزنان راستين، اسطوره ى آزادگى و در چشم انداز پارسايان، سمبل پارسايى و وارستگى و در زبان حق طلبان تبلور حق و حق خواهى و حق پرستى، و در كران تا كران تاريخ پرچم هماره برافراشته ى دفاع از حقوق انسانها.

بگونه اى كه محمديان خاطره ى صداى محمد را در جوهر صداى او مى نگرند و پيروان مسيح، سيرت او را در آيينه ى رفتار و كردار وى، و طهارت و قداست «مريم» را در زندگى او...نظاره مى كنند.

اما اين كتاب

كتابى كه در دست شما خواننده ى گرامى است، برگردان و نگارش ارزشمند «فاطمةالزهرا من المهد الى اللحد» اثر مرحوم آيت الله قزوينى است.

نگارنده از ديرباز با اين مرد دانش و قلم و آثار ارزنده اش در مورد خاندان وحى و رسالت آشنا شده و به پيشنهاد برخى از دوستان، پاره اى از آثار او را نيز ترجمه نموده است. [ نظير: «الامام المهدى من المهد الى الظهور»، كه ترجمه ى آن با عنوان «امام مهدى از ولادت تا ظهور» به چاپ سپرده شده، و «فاجعةالطف» كه به نام «عاشورا غمبارترن روز تاريخ» منتشر شده است. ] دوستى، نسخه اى از آخرين چاپ اين كتاب را به همراه نامه اى از مولف بزرگوار برايم آورد و گفت: مرحوم آيت الله قزوينى در واپسين ماههاى زندگى، اين اثر ارزشمند را مورد بررسى و تحقيق دگرباره و تجديدنظر قرار داد و ضمن تغييرات و اصلاحات بسيار و گاه حذف برخى از مطالب، فراتر از يكصد صفحه مطلب ارزشمند و تازه، بر چاپهاى پيشين آن افزوده است. و آنگاه خواستار ترجمه و نگارش آن،با اين قلم گرديد.

از خداى پرمهر يارى و توفيق خواستم كه در پرتو لطف خويش اين افتخار را نصيبم سازد و توفيق ارزانى ام دارد تا اين كار بزرگ را به انجام رسانم، بدان اميد كه از خدمتگذاران فرهنگى و فكرى دخت فرزانه ى پيامبر بشمار آيم، و خداى را سپاس كه به انجام آن توفيق يافتم؛ و پس از پايان كار، فرزند ارجمند مرحوم آيت الله قزوينى، جناب حجةالاسلام والمسلين اين ترجمه را با دقت تحسين برانگيزى از آغاز تا پايان با متن عربى آن تطبيق نموده و ما را از نظرات خويش بهره مند ساختند كه بدين وسيله با سپاس فراوان از بزرگوارى ايشان، اينك اين اثر ارزنده، بصورتى كه مى نگريد تقديم مى گردد.

گفتنى است كه در اين ترجمه، افزون برظرافت ها و ريزه كاريها و نكته پردازيهايى كه شما خواننده ى نكته سنج، ضمن مطالعه ى كتاب، آنها را به روشنى دريافت خواهيد داشت، اين چند كار اساسى نيز بر روى اين اثر ارزنده انجام گرفته است.

1- برگردان محتوا به محتواى كتاب، با قلمى روان و گويا كه مى توان گفت برگردان و نگارشى انجام پذيرفته است.

2- تنظيم آن به صورت شانزده بخش، تا بهره ورى از آن براى پژوهندگان و مطالعه كنندگان آسان گردد.

3- انتخاب عناوين جالب در جاهاى مناسب، تا كتاب را از يكنواختى خارج و جاذبه ى بيشترى به آن بدهد. و اينك اين برگ سبز را با قلبى آكنده از مهر و ارادت، به پيشگاه ريحانه ى پيامبر، مام فضيلتها و الگوى سرفراز، بزرگ اصلاحگر زمين و زمان، امام مهدى تقديم مى دارم. و در اين انديشه ام كه آيا مترجم را اين سعادت و توفيق خواهد بود كه اثرش مورد قبول افتد؟ در اين فرصت بجاست كه از فرزندان ارجمندم «محسن» و «سعيده» كه ضمن سخت كوشى در فراگرفتن دانش و بينش، تابستان 74 و تعطيلات دانشگاه و دبيرستان را، براى خدمت در آستان مام گرانمايه ى فضيلت ها، فاطمه عليهاالسلام اختصاص دادند و كار تايپ، مقابله و صفحه آرايى اين كتاب را به پاس عشق به اميره ى ارزشها و والاييها، با شور و شوقى تحسين برانگيز، در كمترين فرصت ممكن به انجام رساندند، صميمانه قدردانى مى كنم و از آن ارزانى دارنده ى نعمت ها و موهبت ها،برايشان سرافرازى و موفقيت روزافزون، آرزو نمايم.

اما در مورد مولف

اين كتاب اثر ارزشمند ديگرى از علامه ى فقيد سيد محمد كاظم قزوينى است. از همو كه نويسنده اى بنام، سخنورى گزيده گوى، خطيبى نكته پرداز، استادى فرزانه، دانشورى پرواپيشه، مبلغى دلسوز، فقيهى بزرگوار مفسرى ارزشمند و مرد ايمان و هجرت و جهان بود.

مرحوم آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى به سال 1348 هجرى قمرى در شهر مقدس كربلا در خانواده ى علمى و روحانى «قزوينى» كه از خاندانهاى اصيل و ريشه دار آن خطه ى قهرمان خيز بشمار مى آمد، ديده به جهان گشود.

نسب اين مرد دانش و جهاد و خاندانش به سالار پرواپيشگان و ستم ستيزان، امام كاظم عليه السلام مى رسد و از اين خاندان شناخته شده، دانشوران بزرگ، سخنوران انديشمند، شاعران هدفدار و دلسوخته، نويسندگان و مفسران دانشمند و فقيهان و مجتهدان نامدارى قامت برافراشته و هر كدام خدمات ارزنده ى علمى، فكرى، فرهنگى، عقيدتى، اخلاقى و اجتماعى به جهان اسلام نمودند و ضمن تلاش در رسانيدن پيام قرآن پيشوايان نور به مردم، از راه و رسم افتخارآفرين خاندان وحى و رسالت بسان سربازانى آگاه و فداكار، پاس داشتند. كه از جمله ى آنان مى توان آيت الله العظمى سيد هاشم قزوينى آيت الله سيد محمد ابراهيم قزوينى آيت الله محمد حسن قزوينى... و ديگر، آيت الله سيد محمد كاظم قزوينى را برشمرد.

/ 79