مرحوم آيت الله قزوينى در دوران كودكى زير سايه ى پدر گرانقدرش، مرحوم آيت الله سيد ابراهيم قزوينى، پرورش يافت و از همان آغازين مراحل زندگى با رهنمود پدر تلاش در راه كسب دانش و آراستگى به ارزشهاى انسانى را آغاز كرد. و در پرتو هوش سرشار و كوشش خستگى ناپذير خويش به پيمايش راه زندگى پرداخت و پله هاى ترقى را يكى پس از ديگرى پشت سر نهاد.علامه ى قزوينى در بهاران زندگى، نعمت وجود پدر و مادر پرمهر خويش را از دست داد و اندوه جانكاه فراق دو پشتوانه ى مهم زندگى اش، قلب جوان و پرمهر او را به سختى فشرد.خود در تشييع پيكر آنان شركت جست و با ياد و نام سالارش حسين عليه السلام و خواندن اشعارى در رساى آن حضرت، كشتى طوفان زده ى دل را به ساحل شكيبايى و آرامش سوق داد.او با وجود غروب پدر و مادر، از آسمان زندگى اش و هجوم سختى ها و فشار تنگدستى و محروميت، راه كسب دانش و كمال را كه به رهنمود پدر و تحت نظارت او در پيش گرفته بود، رها نساخت بلكه با تلاشى بسيار به راه خويش ادامه داد و پس از تكميل سطح در حوزه ى علميه كربلا، سالها در دروس خارج فقه و اصول علماى بزرگ آن سامان شركت جست. و آنگاه خود بسان ستاره ى درخشانى به نورافشانى پرداخت و علاوه ى بر پيام رسانى،از راه خطابه و منبر به تدريس فقه و اصول و تفسير پرداخت و شاگردان بسيارى بويژه در هنر سخنورى و پيام رسانى بدست با كفايت خويش پروراند كه گروهى از آنان اينك از سخنوران دانشمند و بنام به شمار مى روند و در كشورهاى مختلف به پيام رسانى و خدمت به فرهنگ قرآن و اهل بيت مفتخرند.مرحوم آيت الله قزوينى از چهره هاى موفقى بود كه در ابعاد گوناگون درخشيد. كه اينك براى نمونه به برخى اشاره مى رود:
مرد سخن
او خطيب و سخنور دانشمند و توانايى بود. با اينكه در منبر آرام و دلنشين سخن مى گفت، قدرت عجيبى در پيام رسانى داشت و شنونده را مجذوب سخن خويش مى ساخت.به هنگام وعظ و خطابه، آگاهى مى بخشيد و آنگاه كه ياد و نام حسين را مى برد به گونه اى رويداد غمبار عاشورا را مجسم مى ساخت كه شورى بپا مى كرد.در همه ى سخنرانى هايش از قرآن و نهج البلاغه و روايات الهام مى گرفت و بهترين درسها را از برترين كتاب و شايسته ترين انسانها باز مى گفت و چون خود فردى بااخلاص و با معنويت بود سخنانش اثر سازنده اى بجاى مى نهاد و دلها را نرم مى كرد.چه بسيار گنهكارانى كه بر اثر سخنان او راه توبه در پيش گرفته اند و چه بسيار گمراهانى كه راه درست را برگزيدند.چه گسستگان از حق كه دگر باره به حق پيوستند و چه پايمال كنندگان حقوقى كه به اداى حقوق ديگران همت گماشتند. كه پرهيز از طولانى شدن سخن اجازه ارائه ى نمونه نمى دهد.
مرد قلم
از نعمت هاى ارجدار خدا به انسان، نعمت قلم و نگارش است قرآن از اين نعمت گرانبها با شكوه و عظمت بسيارى ياد مى كند و آن را از موهبت هاى خدا به انسان و از شاهكارهاى آفرينش مى شمارد.الذى علم بالقلم. [ سوره 96، آيه 4. ] و به آن سوگند ياد مى كند.ن والقلم و ما يسطرون. [ سوره 68، آيه 2. ] و پيامبر قلم،مركب قلم دانشمندان رااز قطره هاى خون شهيدان راستين برتر و بالاتر ارزيابى مى كند.مدادالعلماء افضل من دماءالشهداء. [ نهج الفصاحه، ص 648. ] روشن است كه منظور از قلم، قلمى است كه در دست انسان آگاه و پرواپيشه و آزادمنش باشد و نگهبان ارزشها و در خدمت حق و فضيلت به چرخش درآيد، نه قلمى كه نگهبان ستم و بيداد گردد و به بزك كردن چهره ى كريه بيدادگران و فريبكاران به حركت درآيد. و از موهبت هاى خدا به آيت الله قزوينى اين بود كه مرد قلم بود و قلمش در خدمت فرهنگ قرآن و خاندان وحى و رسالت مى چرخيد، كه برخى از آثار فكرى و قلمى آن بزرگوار عبارت اند از:1- سيرة الرسول الاعظم 2- على من المهد الى اللحد 3- شرح نهج البلاغه (در سه جلد) 4- فاطمةالزهرا من المهد الى اللحد 5- الامام الحسين من المهد الى اللحد 6- فاجعةالطف او مقتل الحسين 7- زينب الكبرى من المهد الى اللحد 8- موسوعة الامام الصادق عليه السلام (در شصت جلد) 9- الامام الجواد من المهد اللحد 10- الامام الهادى من المهد الى اللحد 11- الامام العسكرى من المهد الى اللحد 12- الامام المهدى من المهد الى الظهور 13- الاسلام الصحيح يتجلى فى مذهب اهل البيت 14- الفقه الواضح 15- الاسلام و التعاليم التربويه و كتاب هاى ارزشمند ديگرى كه برخى به زبانهاى مختلف ترجمه شده اند.
مرد هجرت
او مرد هجرت بود و براى رساندن پيام قرآن و خاندن وحى و رسالت به سفرهاى تبليغى مهمى دست زد كه ره آوردى درخشان داشت.او سفرهايى به مراكش، استراليا، مصر، كويت، حجاز، هندوستان، پاكستان، سوريه، لبنان، تايلند و برخى كشورهاى آفريقايى نمود و همه جا هدفش اين بود كه پيام قرآن و عترت را به گوشها برساند و چون به دانش و بينش و ايمان و عمل مسلح بود در اين سفرها اثرات سازنده اى از خود به يادگار نهاد كه يك نمونه ى آنها اين بود كه:«در مراكش به استناد يك روايت جعلى، داير بر اينكه كشتى حضرت نوح روز عاشورا بر ساحل نشست، توبه ى حضرت آدم روز عاشورا پذيرفته شد، و...»، روز عاشورا را به طور رسمى عيد مى گرفتند و صدها مجلس ازدواج به راه مى انداختند و شيرينى ها پخش مى كردند اما پس از تلاش هاى علمى و فكرى و قلمى ايشان، اين سنت سياه اموى ريشه كن شد و بجاى آن مجالس وعظ و سوگوارى براى سالار شهيدان جايگزين آنها گرديد.
مرد ولايت راستين
او شيفته و شيداى خاندان وحى و رسالت بود و دل در گرو عشق آنان داشت.در فراز و نشيبهاى سخت زندگى به آنان توسل مى جست و به بركت نام و ياد آنان بارها در سخت ترين شرايط مورد مهر قرار گرفت و از خطرات سهمگينى نجات يافت.
مرد جهاد
او همانگونه كه مرد دانش و بينش و ايمان بود، مرد جهاد و امر به معروف و نهى از منكر نيز بود. موضع گيريهاى شجاعانه ى در برابر استبداد حاكم بر عراق از فراز منبر حسينى، تحسين برانگيز بود.او بخاطر حق گويى و ايستادگى در برابر خودكامگى ها بارها طعم تلخ زندان و اسارت و تبعيد و فشار را چشيد و تا مرز شهادت پيش رفت و آخرين بار به اعدام محكوم گرديد كه پس از ماه ها زندگى مخفى به يارى خدا از عراق خارج شد و از آنجا به كويت و لبنان و آنگاه ايران دست به هجرت زد. و سرانجام پس از عمرى تلاش و جهاد و فداكارى در ابعاد گوناگون علمى و دينى و اجتماعى، در روز سيزدهم جمادى الثانى به سال 1415 هجرى قمرى جهان را بدرود گفت. [ در نگارش بيوگرافى مرحوم آيت الله قزوينى از كتاب: «آيةالله سيد محمد كاظم قزوينى مرد علم و اجتهاد»استفاده شده است. ] خداوند او و ما را با نياكان پاك و سرافرازش محشور بفرمايد.آمين يا رب العالمين قم حوزه ى علميه، على رضا كرمى فريدنى
تقديم به او
به سرور و سالارمان، امام مهدى عليه السلام ، يادگار و بازمانده ى گرانمايه ى خاندان پاك وحى و رسالت، كه بزرگ اصلاحگر عصرها و نسلها، همو كه جهان در انتظار اوست، تقديم ميگردد.آرى اين صفحات درخشان و تابناك را كه ترسيم كننده ى پرتويى از زندگى درس آموز و تاريخساز و سراسر افتخار «صديقه ى طاهره»، ملكه ى ارجمند اسلام، «فاطمه ى زهراء» عليهاالسلام، مام گرانمايه ى اوست، به همان خورشيد رخ بركشيده ى در پس ابرها، هديه مى گردد.نگارنده بر اين اميد است كه اين خدمت ناچيز به خواست خدا مورد قبول آن فرزانه ى روزگاران قرار گرفته و خوشنودى خاطر خطير و شريفش را فراهم خواهد ساخت.عراق- كربلا سيد محمد كاظم قزوينى
سرآغاز
بسم الله الرحمن الرحيم ستايش بسيار و بى شمار از آن آفريدگار تواناى هستى است آنگونه ستايش شايسته و بايسته اى كه خشنوديش را فراهم آورد. و درود خدا بر سالارمان «محمد»، آن پيامبر برگزيده و بر خاندان پاك و پاكيزه اش باد كه برترين آفريدگان آفريدگارند. و اقعيت اين است كه نگارنده، سالها بر اين انديشه بود كه به اندازه ى توان و امكانات ناچيز خويش كتابى در مورد بانوى بانوان «فاطمه زهرا» كه بر او و پدر گرانمايه و شوى ارجمند و فرزندان شكوهبارش درود و سلام خدا باد بنگارم.كتابى كه هم ترسيم كننده ى زندگى درس آموز و تاريخ ساز او باشد و هم نياز جويندگان آب حيات از كوثر هميشه جوشان وجود او را پاسخ گويد.نگارنده ضرورت اين كار ارزشمند را از ديرباز احساس مى نمودم و براى انجام آن نيز در خويشتن شور و شوق وصف ناپذيرى مى يافتم، چرا كه مى ديدم در فرهنگ و آثار نويسندگان و نيز كتابخانه هاى عربى و اسلامى اثر جامع و شايسته اى كه درخور مقام والا و پرشكوه برترين بانوى جهان هستى باشد، به چشم نمى خورد و براستى نوعى خلاء احساس مى شود.روشن است كه با اين بيان نمى خواهم كتابهايى را كه در مورد بانوى بانوان نگارش يافته است كوچك و ناچيز شمارم، بلكه نظر اين است كه همه ى اينها، چه نوشته هاى قديم يا جديد در اين مورد، نياز خوانندگان را برطرف نمى كند و خلاء مورد اشاره را كه هر پژوهنده و جستجوگرى كه در زندگى سراسر افتخار آن حضرت احساس مى كند، آنگونه كه شايسته و بايسته است پر نمى كند و آگاهى كامل از زندگى و ويژگى هاى شخصيت نمونه ى او را ارائه نمى دهد.آرى اين نوشته ها نه تنها هدف مورد نظر را تامين نمى كند كه گاه برخى از آنها ناچيزتر از آن است كه بتواند ترسيم كننده ى تاريخ ساز برترين بانوى جهان باشد و شخصيت ارجدار و افتخارآفرين دخت پرشكوه پيامبر و محبوب ترين انسانها به آن حضرت را به گونه اى شايسته در چشم انداز جويندگان حق قرار دهد، چرا كه ابعاد گوناگون شخصيت ارجدار و زندگى درس آموز و ويژگى هاى او به عنوان برجسته ترين آموزگار و الگوى زندگى، بيش از اينها درخور شناخت و ستايش و شناساندن است.اينجانب هم، هرگز بر اين انديشه نيستم كه مى توانم به اين رسالت بزرگ و مسئوليت سنگين قيام كنم و به گونه اى شايسته و بايسته به اين هدف بلند و آرزوى ديرين، جامه ى عمل بپوشانم، بلكه اينجانب نيز به ناتوانى و نارسايى انديشه و قلم و بيان خويش در اين مورد اعتراف دارم.به هر حال ميان اين آرزوى بزرگ و تحقق آن، روزها و سالها به سرعت سپرى شد و رخدادها رخ داد و حوادثى برايم پيش آمد كه مانع تحقق آرزوى نگارش كتاب مورد نظرم گرديد تا سرانجام طوفانى از حوادث بر من وزيدن گرفت و ابرهاى تيره و تارى از غم واندوه بر زندگى ام سايه گسترد. اينجا بود كه با خداى خويش پيمان بستم كه اگر آن بنده نواز، موج اندوه و پريشانى را از اين بنده ى ناچيزش برطرف ساخت، به يارى او به نگارش كتابى در مورد زندگى افتخارآفرين بانوى بانوان دست خواهم زد.به عهد خويش وفادار بودم كه خداى دانا به مهر و لطف خويش، گرفتاريم را برطرف ساخت و ابرهاى تيره و تار را از آسمان زندگى ام زدود و من نيز با ستايش و سپاس به بارگاه ا و هم اكنون نگارش اين سطور و صفحات را آغاز نمودم. نمى دانم به كجا خواهم رسيد و سخن به كجا خواهد انجاميد و سرانجام كارم در نگارش اين كتاب چه خواهد شد؟ از خداى بزرگ كه بهترين يار و يارى دهنده است كمك مى جويم. او مرا بسنده است و در اين سرا و سراى آخرت بهترين كارساز و بهترين توفيق دهنده و يار و ياور است.سيد محمد كاظم قزوينى ، كربلا- عراق 26 جمادى الثانى 1392 ه
در رواق سخن
شاهكار بديع آفرينش و نشان قدرت خدا گرانبهاترين درسها نگرشى بر موقعيت و جايگاه زن فرجام دردناك راه دوم قلم هاى زهرآگين انگيزه هاى اين حملات ناجوانمردانه پاسخ علامه امينى درايت و هوشمندى وصف ناپذير سيماى پرشكوه امير مومنان در قرآن در آئينه ى محمد تبلور ارزشها و والايى ها