اينك پاسخ شايسته و بايسته ى فاطمه عليهاالسلام به اين دروغها را، گوش جان مى سپاريم. فقالت عليهاالسلام:سبحان الله ما كان رسول الله صلى الله عليه و اله و سلم عن كتاب الله صادفا، و لالاحكمامه مخالفا، بل كان يتبع اثره، و يقفو سوره، افتجمعون الى الغدر اعتلالا عليه بالزور، و هذه بعده وفاته شبيه بما بغى له من الغوائل فى حياته، هذا كتاب الله حكما عدلا، و ناطقا فصلا.يقول: يرثنى و يرث من آل يعقوب، و ورث سليمان داود، فبين (عزوجل) فيما وزع عليه من الاقساء و شرع من الفرائض و الميراث، و اباح من حظ الذكران و الاناث، ما ازاح علة المبطلين و ازال التظنى و الشبهات فى الغابرين، كلا، (بل سولت لكم انفسكم امرا، فصبر جميل، و الله المستعان على ما تصفون.) [ سوره 12، آيه 18. ] خداى يكتا، پاك و منزه است. و پيامبرش، نه هرگز از كتاب خدا روى گردانيد و نه با مقرراتش مخالفت ورزيد، بلكه هماره راه قرآن را پيمود و لحظه به لحظه با آيات و سوره هاى آن گام سپرد.آيا شما برآنيد كه افزون بر نيرنگ و بيدادتان، دروغى هم به او ببنديد؟ اين كار شما پس از رحلت او، بسان همان دامهايى است كه در زندگى، براى از ميان بردن وى گسترديد؟ اينك اين كتاب پرشكوه خداست كه ميان من و شما حاكم، و سخن گوى قاطعى است كه به حق داورى ميكند. و مى فرمايد: زكريا رو به بارگاه خدا كرد كه:«پروردگارا! به من فرزندى ارزانى دار تا از من و خاندان يعقوب ارث برد.» و مى فرمايد:«سليمان از داوود ارث برد.» «و نيز بهره ى هر كسى را در قانون ارث به روشنى بيان و نصيب هر كدام از زن و مرد را به خوبى توضيح مى دهد، تا بهانه هاى باطل گرايان را برطرف ساخته و پندارها و شبهه انگيزى آنها را بزدايد.نه! هرگز اينگونه كه شما مى پنداريد نيست، بلكه هواهاى جاه طلبانه ى شما كارى زشت و ظالمانه را براى شما آراسته است.اينك صبرى نيكو براى من بهتر است و بر آنچه شما وصف مى كنيد، خدا يارى دهنده است.
هماهنگى گفتار و رفتار پيامبر با قرآن
فاطمه عليهاالسلام فرمود: «سبحان الله!» خداى از هر عيب و نقصى منزه است!اين سخن را در مقام تعجب و شگفت زدگى در برابر پديده ها و رويدادها و يا گفتار و كردار بسيار زشت يا زيبا، بر زبان مى آورند. و بانوى سرفراز گيتى در برابر افتراى بزرگى كه به پيامبر راستگو و مورد تاييد و تصديق بسته شد، از فرط تعجب اين سخن را به زبان آورد تا سهمگين بودن گناه را نشان دهد و يادآورى نمايد كه اين دروغ به پيامبرى بسته مى شود كه به صراحت قرآن، از روى هوا و هوس سخن نمى گويد و همه ى گفتار و عملكردش براساس وحى و حق است.«ما كان رسول الله صلى الله عليه و اله و سلم عن كتاب الله صادفا» پيامبر خدا هرگز از كتاب روى، برنمى تافت.«و لا لاحكامه مخالفا» و با مقررات قرآن شريف مخالفت نمى ورزيد.او سخنى بر زبان نمى آورد كه با قرآن ناسازگار باشد. و روايت ساخته و پرداخته ى «نحن معاشر الانبياء لا نورث.» با آياتى از قرآن شريف كه بيانگر قانون وراثت در ميان پيام آوران خداست، مخالف است.«بل كان يتبع اثره، و يقفو سوره» اين دروغ سهمگينى مى باشد كه پيامبر با قرآن و وحى الهى، ناسازگار است، هرگز! بلكه آن حضرت هماره دوشادوش قرآن و در پرتو نورافشانى هاى آن و در سايه ى آرام بخشش حركت مى كند و از سوره هاى آن يكى پس از ديگرى راه پرافتخار خويش را مى جويد و گام مى سپرد. با اين بيان چگونه ممكن است كه آن وارسته ترين انسان هستى، سخنى بر زبان آورد كه با سخن خدا مخالف و با مقررات او در تضاد باشد؟ «افتجمعون الى الغدر اعتلالا عليه بالزور» هان آيا شمايان معذرت خواهى براساس دروغ و تظاهر را، با فريب و نيرنگ گردآورده ايد؟ (شما بجاى بازگشت از گناه) افزون بر فريب و نيرنگ، با دروغ و شيادى پوزش مى خواهيد؟ و بدينوسيله گناه خويش را مى پوشانيد؟ فاطمه عليهاالسلام به آنان خاطرنشان مى سازد كه شما بدبختانه با اين شيوه ى ناپسند خود به دو جنايت دست يازيده ايد. يكى جنايت حق كشى و غصب و مصادره ى فدك، و ديگر جنايت دروغ بستن به پيامبر برگزيده ى خدا. و اينك آيا در پى آن هستيد كه به فريب و نيرنگتان، گناه پوزش خواهى دروغين، آن هم بوسيله ى دروغ ديگر را بيفزاييد؟!كار ناپسند شما بسان كار كسى است كه، بى گناهى را از روى ستم و بيداد، از پا درآورد و آنگاه براى تبرئه ى خويش از جنايت كشتن فرد بى گناه، به دروغ مدعى گردد كه قربانى جنايت، دزد بوده است.چنين جنايتكارى هم گناه آدمكشى را به دوش مى كشد و هم گناه تهمت تراشى را.«و هذا بعد وفاته شبيه بما بغى له من الغوائل فى حياته.» اين نقشه ى شما پس از رحلت پيامبر، به رخدادهاى دهشتناكى شباهت دارد كه در زمان حيات آن حضرت براى او چيده شد.دخت فرزانه ى پيامبر، يادآورى مى كند كه اين نقشه ى شما چيز تازه اى نيست، چرا كه قيام و كودتا بر ضد خاندان وحى و رسالت پس از رحلت پيامبر، به توطئه ها و تلاشهاى ظالمانه اى مى ماند كه در عصر آن بزرگوار بر ضد حضرتش انجام مى شد.مگر نفاق پيشگان نمى خواستند، مركب پيامبر را در «ليلة العقبه» بر لبه ى پرتگاهى از دره ژرف، رم دهند تا با سقوط مركب بر ته دره، آن پيشواى بزرگ را از پا درآورند؟ آرى آنان چنين كردند و شما خواننده ى عزيز شرح اين توطئه را مى توانيد با مراجعه به تفسير هفتاد و سومين آيه از سوره توبه، بخوانيد... [ سوره 9، آيه 73. ] «هذا كتاب الله حكما عدلا، و ناطقا فصلا» اين كتاب خداست كه داورى عادل و گوينده اى قاطع است كه اختلاف و درگيريها را عادلانه حل و قطع مى كند و ما آن را مرجع خويشتن قرار داديم و براى داورى عادلانه و صحيح، موضوعى را به پيشگاه آن مى بريم.«يقول: يرثنى و يرث من آل يعقوب» قرآن در سرگذشت «زكريا» مى فرمايد:به من فرزندى شايسته و بايسته ارزانى دار كه از من و خاندان يعقوب ميراث برد... و در داستان دو پيامبر بزرگ؛ سليمان و داود مى فرمايد:«و ورث سليمان داود» سليمان از پدرش داود ارث برد. كه در مورد هر دو آيه ى مباركه بحث شد. اما شما مدعى هستيد كه پيامبر خدا فرمود:«نحن معاشر الانبياء لا نورث.» «ما گروه پيامبران چيزى به ارث نمى گذاريم.» را ستى چگونه پيامبر خدا با قرآن او مخالفت مى ورزد؟ و چگونه آن حضرت از قانون ارث در مورد پيامبران روى برمى تابد؟ آيا اين ادعاى شما باوركردنى است؟ فبين- عزوجل- فيما وزع عليه من الاقساء و شرع من الفرائض و الميراث.» خداى جهان آفرين بهره و سهم هر كدام از ورثه را از دارايى بر جاى مانده كه بايد ميان آنان تقسيم و توزيع گردد، همه را بيان مى كند و فرايض [و اژه ى «فارئض» در فقه و كتابهاى فقهى آمده و به مفهوم سهميه هايى چون 2/ 1 و 3/ 1 و 4 /1 و 6 /1 و 8 /1 مى باشد كه براى ورثه مقرر شده است. ] و ميراث و مقرراتى را كه خود تشريع كرده است به روشنى ترسيم مى نمايد.«و اباح من حظ الذكران و الاناث ما ازاح علة المبطلين.» و بهره ى مردان و زنان را به گونه اى مقرر مى دارد كه بيمارى باطل گرايان را مى پالايد و از ميان برمى دارد.خداى جهان آفرين در قرآن شريف سهم مردان و زنان را در مراتب گوناگون ورثه بسان؛ زن و شوهر، پدر و مادر و فرزند، و نيز مراتب پس از آنها، همه را به گونه اى تشريع و بيان مى كند كه براى از ميان برداشتن بافته ها و شبهه هاى باطل گرايان و بدعت سازان كافى است و راهى براى بافته هاى جديد و بدعت تراشى ها نمى ماند.«و ازال التظنى و الشبهات فى الغابرين.» و براى هيچ كدام از نسلهاى گذشته، موجود و آينده ابهام و ترديدافكنى باقى نمى گذارد.«كلا بل سولت لكم انفسكم امرا» نه، هرگز اينگونه كه شما مى پنداريد و وانمود مى كنيد نيست. و اقعيت براى شما روشن است و اشتباه نشده، بلكه هواهاى جاه طلبانه و دوستى رياست واريكه قدرت و انحصار امكانات، شما را فريفته است. از اين رو براى رسيدن به هدفهاى جاه طلبانه ى خويش اين روايت ساخته و پرداخته را به پيامبر نسبت مى دهيد.«فصبر جميل و الله المستعان على ما تصفون» از اين رو ما نيز شكيبايى شايسته اى خواهيم كرد. و از خدا بر آنچه شما به ناروا مى گوييد و انجام مى دهيد، يارى مى طلبيم و در برابر همه ى اين دردها و رنجها بخاطر خدا پايدارى خواهيم ورزيد.