و ديگر پايان بحث و... - فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت نسخه متنی

14- سپس بانوى بانوان آنان را نفرين كرد و از حق كشى آنان به خداى شكايت برد و ديدگانش لبريز از اشك گرديد.

15- آنگاه فرمود: اگر قانون ارث را در مورد من نمى پذيريد خود مى دانيد كه

16- بوستان فدك بخشش و هديه ى پدرم پيامبر بر من بود، آن را به من باز گردانيد. اما آنان چنين نكردند و حق او را ندادند.

17- بناگزير گواهانى بر راستى و درستى سخن خويش آورده، اما آنان با بهانه جويى گفتند: شوى و دو فرزندش را گواه آورده است.

18- تجاوزكاران گواهى دو فرزند گرانمايه ى پيامبر هدايت را روا ندانستند و نپذيرفتند، چرا كه با دخت فرزانه ى او دشمنى ورزيدند.

19- در نظر آن تيره بختان، گويى نه امير مومنان راستگو است و نه «فاطمه» و نه دو فرزندش.

20- بدينگونه پس از پدر گرانمايه اش بارها خشم و اندوه و ناراحتى را بر او نوشانيدند و چه بد غصه ها را به او نوشاندند.

21- كاش مى دانستم اگر براستى آنان پيمان پيامب را رعايت مى كردند چه زيانى به آنان مى رسيد؟

22- اگر آنان دخت گرانمايه ى او را گرامى داشته بودند چنان بود كه گويى خود پيامبر، آن مژده رسان و هشداردهنده ى آسمانى را گرامى داشته بودند.

23- و زيبنده و شايسته ى آن بود كه بوستان فدك را كه حق خدشه ناپذير او بود، به او وامى گذاشتند و نه اينكه آن را از او ظالمانه بستانند.

24- آيا شما بر اين پنداريد كه اگر آنان حق فاطمه عليهاالسلام را به او سپرده بودند، مردم مسلمان آنان را نكوهش مى نمودند؟

25- يا در زير اين آسمان نيلگون دخت پيامبر راستگو و سخنور و امانت پيشه اى جز او سراغ داشتند؟

26- آخر «فاطمه» دخت فرزانه ى كه بود؟ مادر كدام فرزندان ارجمند بود؟ همتاى بى همانند چه كسى بود؟ و اى بر آن كسانى كه ستم و بيداد را در مورد او بنيانگذارى كردند.

27- فرشتگان رحمت و بخشايش الهى جان پاك او را با مهر و محبت وصف ناپذيرى به بارگاه دوست همراهى كردند.

28- با اين عظمت و شكوه «فاطمه»، آيا بيدادگران پاداش احترام به حق او را ناچيز مى شمردند؟ يا اينكه به انگيزه ى كينه نسبت به پدرش گفتار وى را نمى پذيرفتند؟

29- يا اينكه بدان جهت در حق كشى خويش اصرار ورزيدند كه فاطمه عليهاالسلام وصيت فرمود كه آن دو در مراسم خاكسپارى اش حضور نيابند و محروم شدند؟

30- و با سياست ظالمانه اى كه آن دو پيش گرفتند، نه پيامبر هدايت پيروى گرديد و نه دخت فرزانه اش گرامى داشته شد و نه حرمت حسن و حسين با آن همه سفارش پيامبر رعايت گرديد!!

و ديگر پايان بحث و...

خواننده ى گرامى! بخشى از عمر و بهره اى از زمان را با شما دوست عزيز در آستانه ى سالار بانوان، فاطمه عليهاالسلام، دخت سرفراز پيامبر سپرى كرديم و فرازهايى از زندگى پربار و درس آموز آن گرانمايه ى عصرها و نسلها را ترسيم نموديم.

نبايد اين واقعيت را از ياد برد كه ما جز فرازهايى بلند از بيوگرافى و زندگى پرافتخار و سراسر آموزنده ى او را بصورت گلچين و برگزيده به قلم نياورديم، چرا كه اگر بر آن بوديم كه همه ى آنچه تاريخ پيرامون شخصيت والاى او ثبت نموده و آنچه را مجموعه هاى حديثى و روايى در مورد او آورده اند، همه را گرد آوريم، بى ترديد اين كتاب چندين و چند برابر مى شد.

به همين جهت يادآورى مى گردد كه ما تنها به مطالب و موضوعاتى كه قبول آنها بر خواننده آسان و هضم آن بر خردها و خردمندان پيچيده نيست، بسنده كرديم تا مبادا از سوى تهمت تراشان به گزافه گويى و غلو و افراط متهم گرديم. و با همه ى اينها، نگارنده با همه ى وجود، پذيراى هر نقد علمى و ادبى و تاريخى است و از هم اكنون در اين مورد سپاسگزار است. و آخرين سخن اينكه ستايش از آن پروردگار جهانيان است.

سيد محمد كاظم قزوينى كربلاى معلى- عراق 1393 ه ق قم حوزه ى علميه- على رضا كرمى فريدنى پاييز 1375