فاطمه الزهراء(س) از ولادت تا شهادت نسخه متنی
لطفا منتظر باشید ...
1- سيد بن طاووس در كتاب خود «مهج الدعوات» تحت عنوان «گزيده هايى از دعاهاى سالار و مام پرشكوهمان فاطمه» مى نويسد:دومين امام نور از مام گرانمايه اش فاطمه آورده است كه: پيامبر خدا به من فرمود: دخترم آيا نمى خواهى دعايى به تو بياموزم كه هركس آن را بخواند دعايش مستجاب گردد، و اگر تو آن را بخوانى، سحر و سم در تو اثر نكند، مورد شماتت دشمن قرار نگيرى، شيطان به تو نزديك نگردد، خداى هرگز از تو روى نگرداند و دلت هيچگاه از حق انحراف نجويد و دعايت رد نشود و خواسته هايت برآورده گردد؟ فاطمه گفت: چرا پدر جان! چنين دعايى از دنيا و آنچه در آن است براى من دوست داشتنى تر است.پيامبر فرمود پس بخوان!يا اعز مذكور و اقدمه قدما فى العز و الجبروت، يا رحيم كل مسترحم، و مفزع كل ملهوف اليه، يا راحم كل حزين يشكو بثة و حزنه اليه، يا خير من سئل المعروف و اسرعه اعطاء، يا من يخاف الملائكة المتوقدة بالنور منه؛ اسالك بالاسماء التى يدعوك بها حملة عرشك، و من حول عرشك بنورك يسبحون شفقة من خوف عقابك، و بالاسماء التى يدعوك بها جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل الا اجبتنى و كشفت- يا الهى كربتى، و سترت ذنوبى؛ يا من امر بالصحيحة فى خلقه فاذا هم بالساهرة يحشرون، و بذالك الاسم الذى احييت به العظام و هى رميم، احى قلبى، و اشرح صدرى و اصلح شانى.يا من خص نفسه بالبقاء، و خلق لبريته الموت و الحياة و الفناء يا من فعله قول و قوله امر، و امره ماض على ما يشاء؛ اسالك بالاسم الذى دعاك به خليلك حين القى فى النار، فدعاك به فاستجبت له، و قلت: يا نار كونى بردا و سلاما على ابراهيم؛ و بالاسم الذى دعاك به موسى من جانب الطور الايمن فاستجبت له؛ و بالاسم الذى خلقت به عيسى من روح القدس، و بالاسم الذى تبت على داود، و بالاسم الذى وهبت لزكريا يحيى، و بالاسم الذى كشفت به عن ايوب الضر، و تبت به على داود، و سخرت به سليمان الريح تجرى بامره، و الشياطين و علمته منطق الطير؛ و بالاسم الذى خلقت به العرش، و بالاسم الذى خلقت به الكرسى، و بالاسم الذى خلقت به الروحانيين، و بالاسم الذى خلقت به الجن و الانس، و بالاسم الذى خلقت به جميع خلقك، و بالاسم الذى خلقت به جميع ما اردت من شى ء و بالاسم الذى قدرت به على كل شى ء؛ اسالك بهذه الاسماء الا ما اعطيتنى سولى، و قضيت حوائجى يا كريم. [ مهج الدعوات، ص 139. ] بار خدايا! اى عزيزترين ياد شده ها، و اى باسابقه ترين سابقه داران در عزت و اقتدار.بار خدايا! اى بخشايشگر هر خواهنده بخشايش، و اى دادرس هر دل سوخته.بار خدايا! اى مهرورز هر اندوه زده اى كه غم و اندوه خويش را به بارگاه پرشكوه تو شكايت مى برد.بار خدايا! اى بهترين كسى كه كار پسنديده از او خواسته شده و همواره خود را به بخشايش بندگان مشغول ساخته.بار خدايا! اى كسى كه فرشتگان درخشنده ى به نور، از او مى هراسند. تو را به نامهاى گرانمايه اى مى خوانم كه حاملان عرشت و آنانكه گرداگرد آن هستند، تو را بدان نامها مى خوانند و هراسان از كيفرت، تو را بدان نامها ستايش مى كنند و به نامهايى كه جبرئيل و ميكائيل و اسرافيل تو را بدان ها مى خوانند، فرامى خوانم كه مرا پاسخگويى و گرفتاريم را اى خداى من، برطرف سازى و گناهانم را بپوشانى و از كارنامه ى زندگى ام بزدايى.اى خدايى كه در ميان خلق خويش، فرمان خروش رستاخيز را خواهى داد و بناگاه همه ى آنان از خواب عميق مرگ بيدار و محشور مى گردند.تو را به آن نام بلندى كه بوسيله ى آن استخوانهاى پوسيده را زنده مى سازى، مى خوانم كه قلبم را حيات بخشى و سينه ام را گشاده سازى و كارم را به صلاح آورى، اى آنكه خود را به جاودانگى مخصوص گردانيد. و براى مخلوقات، مرگ و زندگى را آفريد.اى آنكه كردارش گفتار و گفتارش فرمان و فرمانش بر آنچه بخواهد، انجام پذير است. تو را به آن نام مقدسى مى خوانم كه دوستت ابراهيم به هنگامى كه در آتش افكنده شد، تو را بدان نام فراخواند و تو خواسته اش را برآورده و فرمودى: اى آتش بر ابراهيم سرد و سلامت باش. و تو را بدان نام گرامى مى خوانم كه موسى از جانب راست «طور سينا» تو را بدان فراخواند و تو خواسته ى او را برآوردى. و تو را بدان نام پربركتى مى خوانم كه به سبب آن گزند و زيان از ايوب برطرف ساختى. و تو را بدان نام گرانمايه اى مى خوانم كه به بركت آن، توبه ى داود را پذيرا گشتى. و تو را بدان نام جاودانه اى مى خوانم كه به بركت آن، باد را بر سليمان پيامبر مسخر ساختى كه به فرمان او جريان مى يافت. و شياطين را تحت فرمان او درآوردى و زبان پرندگان را بدو آموختى و بدان نام پرشكوهى كه يحيى را به زكريا ارزانى داشتى و عيسى را بدون پدر از روح القدس آفريدى و به نام والايى كه در پرتو آن عرش و كرسى را پديد آوردى و به نام پرارجى كه به بركت آن جن و انس را آفريدى و به نام گرانقدرى كه تمامى مخلوقات و همه ى پديده ها را آفريدى و به نام ارجمندى كه به بركت آن بر انجام هر چيزى توانايى دارى.آرى به تمامى اين نامهاى شكوهمندت تو را مى خوانم كه همه ى خواسته هايم را برآورى و تمامى نيازهايم را به بركت آنها برطرف سازى.پيامبر در پايان دعا فرمود:فاطمه جان! هنگامى كه تو اين دعا را بخوانى از بارگاه خدا پاسخ مى رسد كه:آرى! آرى! خواسته هايت برآورده است.2- و نيز از جمله ى دعاهاى رسيده از آن حضرت اين است كه فرمود:اللهم! قنعنى بما رزقنى، و استرنى و عافنى ابدا ما ابقيتنى، و اغفرلى و ارحمنى اذا توفيتنى؛ اللهم! لا تعينى فى طلب ما لا تقدر لى، و ما قدرته على فاجعله ميسرا سهلا؛ اللهم! كاف عنى والدى و كل من له نعمته على خير مكافاة؛ اللهم! فرغنى لما خلقتنى له، و لا تشغلنى بما تكفلت لى به، و لا تعذبنى و انا استغفرك، و لا تحرمنى و انا اسالك؛ اللهم، ذلل نفسى فى نفسى، و عظم شانك فى نفسى، و الهمنى طاعتك، و العمل بما يرضيك، والتجنب عما يسخطك، يا ارحم الرحمين. [ مهمج الدعوات، ص 141. ] بار خدايا! مرا به آنچه روزيم ساخته اى، قانع ساز، و عيب مرا بپوشان و تا پايان زندگى ام كه مرا در كنف لطف خويشتن نگاه داشته اى، سلامتم بخش و آنگاه كه مرا از دنيا مى برى مهرت را بر من بباران و مورد بخشايشم قرار ده.بار خدايا! مرا در پى آنچه روزيم نساخته اى، به زحمت مينداز و آنچه را روزيم ساخته اى سهل و آسانش ساز.بار خدايا! پدر و مادرم و همه كسانى كه نعمتى در حق من روا داشته اند، از جانب من بهترين پاداش بدانان عنايت فرما.بار خدايا! مرا بخاطر آنچه آفريده اى آسوده خاطر ساز و بدانچه براى من ضمانت فرموده اى، مرا مشغول مساز. با اينكه آمرزش تو را مى خواهم مرا كيفر مكن و در خالى كه تو را مى خوانم مرا از الطاف خود محروم مساز.3- و نيز اين دعاست كه برطرف كننده تب و بيمارى است.در روايت است كه پيامبر گرامى روزى به خانه ى دخترش وارد شد و ديد فرزندش حسن، در بستر بيمارى است. اين رخداد بر آن حضرت گران آمد. از اين رو فرشته ى وحى سر رسيد و گفت: اى محمد! آيا دعايى بر شما نياموزم كه با خواندن آن، خدا فرزندت را شفا بخشد؟ پيامبر فرمود: چرا، گفت: پس بخوان! اللهم لا اله الا انت العلى العظيم، ذوالسلطان القديم، و المن العظيم، و الوجه الكريم، لا اله الا انت العلى العظيم، ولى الكلمات التامات و الدعوات المستجابات، حل ما اصبح بفلان.در پايان دعا پيامبر دست شفابخش خويش را بر پيشانى فرزندش نهاد كه به خواست خدا بهبود يافت.4- اين دعا در ميان همه ى شيعيان از دانشمندان گرفته تا ديگران مشهور و به نام گرانمايه ى فاطمه معروف است و اثر خاص آن در مبارزه با «تب» در قرنها و نسلها به تجربه به اثبات رسيده است.دانشمندان بزرگ شيعه اين دعا را در كتابهاى روايى و دعاهاى خويش آورده اند. براى نمونه مرحوم «سيد بن طاووس» اين دعا را در كتاب خويش «مهج الدعوات» با روايتى از فاطمه عليهاالسلام آورده است كه اينگونه است:«سلمان فارسى» مى گويد: اين دعا را بانوى نمونه ى اسلام به من آموخت و فرمود: «اگر مى خواهى در زندگى خويش دچار عارضه ى تب نگردى بر اين سخن كه پدرم پيامبر به من آموخت هر بامداد و شامگاه مواظبت كن. و من خودم هماره در هر صبح و شام آن را مى خوانم.» «سلمان» پرسيد: كدام دعا؟ فرمود: اين دعا...بسم الله الرحمن الرحيم بسم الله نور، بسم الله نور النور، بسم الله نور على نور، بسم الله الذى هو مدبر الامور، بسم الله الذى خلق النور من النور، الحمد لله الذى خلق النور من النور، و انزل النور على الطور، فى كتاب مسطور فى رق منشور، بقدر مقدور، على نبى محبور، الحمدالله الذى هو بالعز مذكور، و بالفخر مشهور، و على السراء و الضراء مشكور، و صلى الله على سيدنا محمد و آله الطاهرين.به نام خداوند بخشاينده ى بخشايشگر به نام خداوند نور.به نام خداوندى كه نور نور است.به نام خداوندى كه نورى است بر نور.به نام خداوندى كه تدبيرگر كارهاست.به نام خداوندى كه نور را از نور پديد آورد و نور را بر طور سينا در كتاب نگاشته شده، در صفحه اى گشوده، به اندازه ى مشخص، بر پيام آور نعمت داده شده فروفرستاد. ستايش از آن خدايى است كه به بى همتايى و توانمندى وصف شده، به افتخار شهرت يافته و در آسايش و رنج بندگان مورد سپاسگزارى قرار گرفته است. و دورد خدا بر سالار ما محمد و خاندان پاكش باد.«سلمان» مى افزايد:به خداى سوگند! من اين دعا را به بيش از يك هزار نفر كه در مكه و مدينه از شدت تب مى سوختند، آموختم و آنان خواندند و به يارى خدا و خواست او نجات يافتند.5- و نيز از آن حضرت آورده اند كه فرمود:پيامبر خدا هرگاه وارد مسجد مى شد اين دعا را مى خواند:«بسم الله، و الحمدلله، و صلى الله على رسول الله، اللهم اغفرلى ذنوبى، و سهل لى ابواب رحمتك.» و هرگاه از مسجد خارج مى شد اين دعا را:اللهم اغفرلى ذنوبى، و سهل ابواب (رحمتك) و فضلك.» [ كشف الغمه، ج 1، ص 553. ] 6- چهارمين امام نور آورده است كه:پدرم روز شهادت خويش مرا به سينه چسبانيد و فرمود:پسرم! دعايى را كه مادرم فاطمه به من آموخته است از من به يادگار حفظ كن. اين دعا را پيامبر به او آموخت و جبرئيل از جانب خدا به پيامبر آورد تا هنگامه ى فشار غم و اندوه و فرود بلا و گرفتارى و خطر سهمگين و شكننده بخواند. آن دعا اين است:بحق يس و القرآن الحكيم، و بحق طه و القرآن العظيم، يا من يقدر على حوائج السائلين، سا من يعلم ما فى الضمير، يا من منفس عن المكروبين يا مفرج عن المغمومين يا راحم الشيخ الكبير، يا رازق الطفل الصغير، يا من لا يحتاج الى التفسير صل على محمد و آل محمد، و افعل بى...به حقيقت «يس» و قرآن حكمت آموز سوگند ، به حقيقت «طه» و قرآن پرشكوه سوگند ، اى كسى كه بر انجام خواسته هاى خواستاران توانايى.اى كسى كه آنچه در اعماق جان انسانهاست، مى دانى.اى برطرف كننده ى اندوه اندوه زدگان، و اى گشاينده ى مشكلات غم زدگان ، اى مهر ورزنده به پير كهنسال ، اى روزى رسان كودك خردسال ، اى آنكه از روشنگرى و بيان خواسته هاى بندگان خويش بى نياز است.بر محمد و خاندان محمد درود فرست و با من آنگونه كه خود شايسته ى آنى، رفتار كن...7- و نيز از ششمين امام نور آورده اند كه: فاطمه نزد پدرش پيامبر آمد و از درد دندان شكايت كرد. پيامبر انگشت شفابخش دست راست خويش را بر نطقه ى درد نهاد و اين دعا را خواند:«بسم الله و بالله، اسالك بعزتك و جلالك و قدرتك على كل شى ء، ان مريم لم تلد غير عيسى روحك و كلمتك، ان تكشف ما تلقى فاطمة بنت خديجة من الضر كله.» و آنگاه بهبود يافت.8- و نيز آورده اند كه فاطمه به ديدار پيامبر آمد. آن حضرت فرمود:دخترم! نمى خواهى ارمغانى به تو بدهم؟ گفت: چرا! فرمود: اين دعا را بخوان:اللهم ربنا و رب كل شى ء، منزل التوراة و الانجيل و الفرقان، و فالق الحب و النوى، اعوذ بك من شر كل دابة انت آخذ بناصيتها، انت الاول فليس قبلك شى ء، و انت الاخر فليس بعدك شى ء و انت الظاهر فليس فوقك شى ء و انت الباطن فليس دونك شى ء، صل على محمد و على اهل بيت عليهم السلام، واقض عنى الدين، و اغننى من الفقر، و يسرلى كل الامر يا ارحم الراحمين.بار خدايا! اى پروردگار ما و پروردگار همه ى پديده ها ، اى فرود آورنده ى كتابهاى آسمانى تورات و انجيل و قرآن ، اى شكافنده ى دانه و هسته، من از شر هر جنبنده اى به تو پناه مى برم. چرا كه تو مهار آنرا در كف با قدرتت دارى.تو آغازى هستى كه پيش از تو چيزى نيست و تو پايانى خواهى بود كه پس از تو چيزى نخواهد بود. تو آشكارى هستى كه فراتر از تو چيزى نيست و تو حقيقت نهانى هستى كه جز تو قدرتى نيست.بر ممد و خاندانش كه سلام بر آنان باد، درود فرست و دين ما را بپذير و ما را از فقر و تنگدستى دور ساز و همه ى كارها را بر ما آسان فرما، اى مهربان ترين مهربانان.9- و نيز از امير مومنان آورده اند كه فرمود: دخت فرزانه ى پيامبر از بى خوابى به آن حضرت شكايت كرد.پيامبر فرمود: دخترم به هنگام اندوه و بى خوابى اين دعا را بخوان:«يا مشبع البطون الجائعة، و يا كاسى الجسوم العارية، و يا ساكن العروق الضاربة، و يا منوم العيون الساهرة، سكن عروقى الضاربة، و اذن لعينى نوما عاجلا.» و به بركت اين دعا اندوه و بيخوابى آن حضرت برطرف گرديد.10- و نيز از دعاهاى رسيده ى از آن حضرت اين دعاست:اللهم بعلمك الغيب، و قدرتك على الخلق، احينى ما علمت الحياة خيرا لى، و توفنى اذا كانت الوفاة خيرا لى، اللهم انى اسالك كلمة الاخلاص، و خشيتك فى الرضا و الغضب، و القصد فى الغنى و الفقر، و اسالك نعيما لا ينفد، و اسالك قره عين لا تنقطع، و اسالك الرضا بالقضاء، و اسالك برد العيش بعد الموت، و ايالك النظر الى وجهك و الشوق الى لقائك، من غير ضراء مضرة، و لا فتنة مظلمة، اللهم زينا بزينة الايمان، و اجعلنا هداة مهديين يا رب العالمين.» بار خدايا! تو را به دانش نهانى و به توانايى ات بر آفرينش سوگند، تا آنگاه سراسر زندگى ام را شايسته مى دانى و مى پسندى، مرا زنده بدار و هنگامى كه مرگ برايم بهتر و افتخار آميزتر است، مرا بميران.بار خدايا! از پيشگاهت ايمان خلل ناپذير و پرواى از بارگاه با عظمتت در خشنودى و غضب و اعتدال و ميانه روى در هنگامه ى بى نيازى و نيازمندى، مى طلبم.از تو نعمتى پايان ناپذير و روشنى چشمى، جاودانه مى خواهم.از پيشگاهت خشنودى به حكم و فرمانت مى خواهم و از درگاهت زندگى سعادتمندانه براى پس از مرگ و جهان ديگر مى طلبم و از بارگاهت اميد و نگرش بر مهر و شكوهت، و شور و عشق ديدارت را بى آنكه زيان و فتنه اى تاريك در پى داشته باشد، مى خواهم.بار خدايا! ما را به زيور ايمان آراسته ساز و از هدايت گران راه يافته ى درگاهت، قرار ده، اى پروردگار جهانيان.