نعره ي چنگيز
بزم بي روح جهان هرگز طرب انگيزنيست ساقي اين بزم را از قتل ما پرهيز
نيست
گ.ش کن در زير سقف نيلگون تا
بشنوي
غير فرياد اسير و نعره ي
چنگيز نيست
جام پيروزي به جز روزي به دست
جم نماند
بوسه ي شيرين دمادم قسمت پرويز نيست
غير خار نامرادي نيست در اين شوره زار
جست و جو ها کرده ام يک گوشه اش گلخيز
نيست
در بهار کامراني دم ز ناکامي زدم
چون نديدم سينه يي کز رشک من
لبريز نيست
گفتگوها داشتم با اهل دنيا اي
دريغ نغمه ي اين قوم جز بانگي
ملال انگيز نيست
عطر مهر و مردمي از مردم دنيا مجوي
اي بسا گل را که مي جويي و در پاييز
نيست