جولانگه پرواز - لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر) نسخه متنی

جولانگه پرواز

من ز ملک ديگرم تو از جهان ديگري

گفتگوي با تو را بايد زبان ديگري

در نگيرد خوي من با دشمنان دوست نام

بايدم بزمي دگر با دوستان ديگري

صه ي دنيا پرستان روح ما را تيره کرد

زنگ دل را پاک کن با داستان
ديگري

سقف ک.تاه فلک جولانگه پرواز نيست

سير ديگر بايدم در آسمان ديگري

روح حيواني تو را از نور حکمت
دور کرد

در تن مرد خدا بايد روان ديگري

گر که از گل هاي معني نکهت جان
بايدت

جست و جو کن باغ ديگر باغبان ديگري

کسي ندارد تاب اين آتش که بر جان
منست

از دلم سر مي کشد آتشفشان ديگري

ديده ي رمز آشنايان از زبان گوياترست

از سخن باشد نگاهم ترجمان ديگري

آتشين شعر مرا در سوز دل پيچيده اند

ناله ي جانسوز ما دارد نشان ديگري

اشک و آه و شور و شعر و ناله ي شبها
و من

هر سحر داريم با هم کاروان ديگري

درس عشق و درک معنا کار هر
بوجهل نيست

اين سخن را ميگذارم تا زمان ديگري