قدرت اعجاز
اي اسير قفس دل پر پرواز تو کومرغ باغ ملکوتي غم آواز تو کو
روز آغاز تو را نعمت و نازي
دادند آن همه ناز چه شد نعمت آغاز تو
کو
قدسيان از زبر عرش صفيرت زده اند
از چه در دام اسيري پر
پرواز تو کو
در تو نيروي کليم است و هنرهاي مسيح
ساحري پيشه مکن قدرت اعجاز تو کو
سخت در پرده ي غم ماندي و در چنگ
سکوت
مطرب نغمه گر زمزمه پرداز تو
کو
شب تاريک و بيابان و حرامي از پي
رخت از اين ورطه ببر اسب
تکتاز تو کو
گر به ميخانه ي حق جرعه زدي نوشت
باد
شور مستي چه شد و طبع غزلساز تو کو
تا به کي شبفته دامي و
پايند قفس پنجه زين خاک بکن همت شهباز تو کو