مرگ سوار - لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر) نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

لحظه ها و صحنه (مجموعه شعر) - نسخه متنی

مهدی سهیلی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید













مرگ سوار


خنديد چون شکوفه و بر شاخسار مرد

گل بود و اي عجب که به
فصل بهار مرد

در هاي و هوي عمر سر خود به
سنگ زد

غرنده رود بود و چنا ن آبشار مرد

پا در رکاب کرد و به صحراي
مرگ تاخت

نا گه خبر رسيد دريغا سوار مرد

روشن ستاره بود و شب افروز خانه يي

دردا که آن ستاره ي شب هاي تار مرد

چشمش به راه بود که مادر ز ره رسد

اما دريغ و درد که در انتظار مرد

تابيد چون ستاره و درکام ابر رفت

خنديد چون شکوفه و بر شاخسار مرد




/ 112