تخت اسکندر کجاست
شاه را از من بگو کمان حشمت و لشکر کجاستديده ات پر خاک شد آن کاخ خوش منظر کجاست
اي که داور را نه ميديدي نه باور
داشتي
ديدي آخر داوري را پس مگو داور کجاست
خواجه را برگو که از کاخ آمدي تا زير خاک
کنج ناکامي به کامت گنج سيم و زر کجاست
خون دل در کاسه ي چشم يتيمان بود و تو
پاي خم مست طرب گفتي بتا ساغر
کجاست تر دماغ از خشک مغزي بودي و سرمست کام
وين ندانستي که کام خشک و چشم تر کجاست
اي بسا فرعون و قارون آمد و در خاک شد
قصر قيصر جام جم کو تخت اسکندر کجاست
هر چراغ ظلم را خشم زمان خاموش
کرد
اي حريف تيره دل زين قصه روشن تر کجاست