خـطـرى بـراى دشـمـنـان بـه دنـبـال نـخـواهـد داشـت . ايـنـكـه رسول خدا(ص) مى فرمايد:[خطر] يك فقيه براى ابليس از [خطر] هزار عابد بيشتر است .(137)
مـنـظـور، فـقـيـهـى است كه هرگاه ببيند، مصلحت اسلام اقتضا مى كند كه حرفى بزند، يا حـكـمـى صـادر
نـمايد، كوتاهى نكند. وقتى هم كه حرفى زد، يا حكمى صادر كرد، قدرت پشتيبانى از آن را داشته باشد،
دنبال آن راه بيفتد و از هيچ كس و هيچ چيز جز خدا نهراسد. چنين فقيهى ، حصن اسلام و خار چشم دشمنان
خواهد بود.امـام خـمـينى (ره) اين گونه بود. او همواره از دلى شجاع ، قلبى مطمئن و روحى باشهامت بـرخـوردار
بـود. حـضـرت آيـة اللّه العـظـمـى اراكـى (ره) شـجـاعت وصف ناپذير آن امام فرزانه را چنين ترسيم
كرده است :او [امـام (ره) ] مـانـنـد جـدّش على بن ابى طالب (ع) است ؛ اين همه عمرو بن عبدودها در دنيا نعره مى
زنند و فرياد مى كنند، ولى ابداً ترسى ندارد. اين چه شجاعتى است كه خداوند به او داده است ؟!(138)
مـوضـعـگـيـرى هـاى اصـولى و جـهـت گـيـرى هـاى فـقـهـى امـام راحـل (ره) در قـبـل و بـعـد از
انقلاب ، سند گوياى شجاعت على گونه اوست كه ريشه در تـديـّن ، ايـمان و تقواى فوق العاده ايشان داشت .امام (ره) با چنين شجاعتى پا به ميدان مـبـارزه گـذاشـت ، بـتـهـا را شـكـست ، باورهاى شرك آلود را
زدود، به اسلام حيات دوباره بـخـشـيـد، بـراى مـسـلمـانـان عـزّت ، اسـتـقـلال و آزادگـى را بـه
ارمـغـان آورد و بـه شـكـل شـايـسـتـه اى از ديـن پـاسـدارى كـرد. مـرحـوم آيـة الله عـبـدالجـواد
جبل عاملى در توصيف شجاعت امام (ره) گفته است :مـن مـعـتـقـدم كـه بـايـد بـه احـترام نام حضرت امام ، بلند شد. استادى شجاع و داراى تمام صفات كمال
بودند... ايشان در امر حفظ دين از همه شجاع ترند.(139)
آية الله امامى كاشانى نيز مى گويد:شـهـامـت و قـاطعيت امام ، همان قاطعيتى است كه ايشان انقلاب را به وجود آورده اند و رهبرى كـردنـد.اين ، نشاءت گرفته از تقوا و ايمان ايشان است كسى كه از مرگ باك ندارد، او از هيچ كس ... باك ندارد.(140)
در اينجا به مناسبت موضوع ، بحث از شجاعت حضرت امام (ره) را در سه محور زير متمركز مى كنيم .
الف ـ شجاعت در مبارزه علمى
از جـمـله ويـژگـى هـاى بسيار مهم امام راحل (ره) جراءت و شجاعت در مناقشه نسبت به كلام بـزرگـان است. ايشان با شجاعت علمى خود، راه مناقشه كلام بزرگان را باز كرد و به عـالم تـحـقـيق و فقاهت اين درس
را داد كه احترام به گفتار علماى بزرگ ، پنجه افكندن و مبارزه علمى با نظريات آنها بايد در جهت
دستيابى به حقيقت و استنباط صحيح و منطبق با واقعيت ها باشد. آية الله خزعلى مى گويد:ايـشـان [امـام (ره) ] در درس ، بـا بـزرگـان عـلمـى كه در مسير قرون ، فكر او را به اوج بـلنـدى
رسـانـده بـودنـد، پـنـجـه مـى افـكـنـدنـد و از عـهـده بـرمـى آمـدنـد... در هـمـان حال كه با
بزرگان علمى مبارزه علمى داشتند و پنجه مى افكندند، براى ايجاد شجاعت در شـاگـردان مـى فـرمـودنـد:حـرف مـرا كـه مـى شـنـويـد، تـعـبـّدى نـپذيريد، فكر بكنيد، استدلال بكنيد.(141)
ب ـ شجاعت در ابراز عقيده علمى
جـنـبـه ديـگـر شـجـاعـت امـام راحـل (ره) ، جـراءت و جـسـارت در ابـراز عـقـيـده عـلمـى و بـيانمـسـائل ديـنى است . امام (ره) هرگاه چيزى را حق ، تشخيص مى داد و رضاى خدا را در آن مى ديد، از بيان حكم
آن هراسى به دل راه نمى داد و از احدى واهمه نداشت . آنچه كه ايشان را بـه مـوضـعـگـيـرى صريح وامى
داشت ، خدا محورى ، رضاى خدا و انديشه مصلحت اسلام و مـسـلمـيـن بـود. از ايـن رو، هـمـواره بـر
مـوضعِ حق خويش ، ايستادگى مى كرد، چنان كه مى فرمايد:... اگـر خداى نخواسته يك وقتى ديدم كه مصلحت اسلام اقتضا مى كند كه حرفى بزنم ، مى زنم و دنبالش راه مى
افتم و بحمداللّه تعالى از هيچ چيز نمى ترسم . واللّه تا حالا نترسيده ام .(142)
استاد حجّت همدانى مى گويد: