د ـ استوارى در درس
امـام (ره) در جـلسـات درس اسـاتـيـد خود به طور مستمر شركت مى كرد و به آن مقيّد بود. اگـر نـزد كـسى درسى را شروع مى كرد، تا حد امكان آن را به آخر مى رساند و در نيمه راه آن را رهـا نـمـى كـرد و در
سـايـه هـمـيـن ثبات و استوارى ، بر مراتب علمى خويش مى افزود.امام (ره) درس (عروض و قوافى) را نزد مرحوم شيخ محمدرضا مسجدشاهى فرا گرفت . ايـشـان بـا هـمـه
فـضـيـلتـى كـه داشـت ، در ارائه درس از نـظـر بـيـان مـطـالب ، مشكل داشت ، ليكن اين موضوع ، در
ثبات قدم حضرت امام (ره) خللى وارد نمى كرد. امام مى فرمود:... مـرحـوم مـسـجـد شـاهـى مرد بافضيلتى بود، اما سرعت بيان مانع از مفهوم شدن مطالب بـلنـد و
رفـيـع او بـود. بـا آنكه مرحوم آية الله حايرى از ايشان تقدير فراوانى كرد، ولى مـشـكـل بـيـان
مـانـع از رونق درس ايشان شد. من از افراد ثابت و استوار درس ايشان بودم و تا ايشان در قم بود، از
خدمتش بهره مى گرفتم .(10)
در جاى ديگر درباره يكى از اساتيد خود فرمود:استادى داشتيم كه نزد او (معالم) را مى خواندم . او فرد بسيار محجوب و كمرويى بود. هـرگـاه فـرد جديدى
بر اعضاى درس اضافه مى شد، يكى دو روز شرم و حيا مانع از آن بود كه درست انجام وظيفه كند.(11)
ه ـ تلاش پيگير
حضرت امام (ره) در تحصيل و اشتغالات علمى همواره كوشا بود، همچنان كه در تهذيب نفس و تهجّد نيز چنين بود. آية الله سبحانى در اين باره مى فرمايد:او [امـام ] هـمـان طـور كـه در مـسـاءله تـهـذيب نفس و تهجّد پيگير بود. در دوران جوانى در مـسـاءله
تـحـصـيـل نـيز كاملاً ساعى و كوشا بود، حتى هنگامى كه در سنين پنجاه به بالا بـود، گـاهـى شـش
سـاعـت پـى در پـى هـم مـطـالعـه مـى كـرد. در سـال 1370 ه . ق (بـرابـر بـا 1330 شـمسى) سه ماه تابستان
را در محلاّت سپرى مى نـمـود و پـس از صـرف صـبـحـانـه از سـاعـت 6 تـا 12 مشغول مطالعه مى شد و هرگاه
نوعى خستگى و يكنواختى در كار خود احساس مى نمود، خود را به نگارش انديشه هايش سرگرم مى كرد.(12)
حوزه درسى
امام خمينى (ره) ساليان درازى (تقريباً از 27 تا 44 سالگى) به تدريس دروس سطح حـوزه (13)، اشتغال داشت وكتاب هاى رسائل ، مكاسب ، كفايه و همچنين شرح منظومه و اسـفـار را بـا بـيـانـى شـيـوا، رسـا و
شـيـرين براى گروهى از فضلا و محصّلان علوم اسـلامـى شـرح و بـسـط مـى داد. يـكـى از عـلمـاى
مـعـاصـر كـه كـتـاب (رسائل) را نزد حضرت امام (ره) فرا گرفته مى گويد:امـام خـمـينى در مبحثى از رسائل فرمود: (اين مبحث را كه اكنون براى شما تدريس مى كنم نه خوانده ام و
نه مباحثه كرده ام !) با وجود اين ، با چنان احاطه و مهارتى براى ما شرح مـى داد كـه مـايـه شـگـفـتـى
مـا بـود و ديـگـر اسـتـادى هـمـانـنـد ايـشـان مـاهـر، كامل و وارد به مسائل اصول و مطالب آن كمتر
پيدا كرديم .(14)
پـس از گـذرانـدن مـراحـل تـدريـس دروس سـطـح در 44 سـالگـى (سـال 1364 ه . ق .)، هـمـزمـان بـا ورود
آيـة الله بـروجـردى (ره) بـه قم ، به تدريس دروس خارج (15) فقه و اصول پرداخت كه بزودى حوزه درسى
ايشان به يكى از مـهـم تـريـن و پـرجـمـعـيـت تـريـن حـوزه هـاى درسـى آن روز تبديل شد.امـام راحـل (ره) در فـن اخـلاق و تـدريـس آن نـيـز اسـتادى منحصر به فرد بود و ساليان مـتـمـادى بـا
بـيـانـات شيواى خود به تربيت و تهذيب صدها نفر از فضلاى حوزه و غيره پرداخت و آن ها را از انفاس قدسى
خود بهره مند مى ساخت .حوزه پرجاذبه درسى حضرت امام (ره) را در محورهاى زير مى توان خلاصه كرد:1 ـ تدريس فلسفه
(امـام خـمـيـنـى (ره) تـدريـس كـتـب فـلسـفـى را در سـال 1347 ه . ق . ـ كـه بـيـش از 27 سـال نـداشـت ـ
آغاز نمود، ليكن دقت و احتياط كامل را در انتخاب شاگرد و كتابى كه بايد مـورد بـحث قرار گيرد، مى كرد
و مقيّد بود كه در مجلس درس فلسفه ايشان افراد ساخته شـده ، فـاضـل و معتقد راستين شركت نمايند و با