دارند و درحال ركوع ، زكات مى دهند.(8)
توضيح
ولايت رسول خدا(ص ) سه شعبه دارد:1- ولايت تكوينى
منظور از ولايت تكوينى ، سلطه و قدرت تصرّف و نفوذ اداره يك انسان در عالم تكوين و جهان آفرينش است هر چند كه اين قدرت فى الجمله در برخى از اجزاى آن باشد.(9) اين شعبه از ولايت، مخصوص مرتبه وجودىِ رسول
اكرم (ص ) و نيز هر كدام ازمعصومين (ع ) در زمان امامت و ولايتشان بوده است و موهبتى الهى است .
2- ولايت تشريعى
منظور از اين نوع ولايت ، تشريع و وضع سنن واجب يا مستحب استكه براساس روايات بسيارى ، اختصاص به شخص پيغمبر اكرم(ص ) دارد. آن حضرت سنت هايى را به اذن پروردگار به عنوان سنن واجب وضع كرده ، مانند
ركعت هاى اضافى نماز كه بر هر يك از نمازهاى ظهر، عصر و عشا دو ركعت و در نماز مغرب ، يك ركعت افزود و
خداوند، آن را امضا و تاءييد نمود.(10)همچنين روزه ماه شعبان و سه روز از هر ماه از سنن مستحبى است كه رسول خدا(ص ) به عنوان روزه مستحبى بر
روزه واجب ماه رمضان افزود.(11)
3- رهبرى و هدايت امّت
شعبه سوّم ولايت تفويض شده از سوى خداوند به رسول خدا(ص )، حكومت ، سياست و رهبرى امت است ،(12)كه همين قسم از ولايت از سوى پيامبر اكرم (ص ) به امير مؤ منان (ع) و يازده فرزند پاكش و از طريق آنان به فقيه
عادل ، شجاع ، با ورع و متقى واگذار شده است . از اين رو، ولايت فقيه ، عين ولايت پيامبر(ص ) و ائمّه (ع )
و درطول آن است نه ولايتى در عرض ولايت پيامبر و ائمه يا مغاير باآن ؛ به همين دليل امر او امر الهى
است . چنان كه در روايتى واردشده است :(... اِذا حَكَمَ بِحُكْمٍ وَ لَمْ يَقْبَلْهُ مِنْهُ فَاِنَّما بِحُكْمِ اللّهِ اسْتَخَفَّ،وَ
عَلَيْنا رَدَّ، وَالرّادُّ عَلَيْنا كَالرّادِّ عَلَى اللّهِ وَ هُوَ فى حَدِّالشِّرْكِ
بِاللّهِ)(13)
اگر [فقيه جامع الشرايط] حكمى كرد و [شخصى ] آن را نپذيرفت، همانا حكم خدا را سبك شمرده و ما را رد كرده
است و كسى كه ما رارد كند، امر خدا را نپذيرفته [و از اطاعت خداوند سرباز زده ] و درمرز شرك به خداست .
ولايت فقيه در فقه شيعه
(ولايت فقيه ) مساءله نوظهورى نيست ، بلكه در اعماق فقه اسلامى ريشه دارد و فقيهان نامدار شيعه درابواب مختلف فقه وبه مناسبت هاى گوناگون به آن پرداخته اند. سير بحث ولايت فقيه در نظرات فقها را در
سه دوره زير مى توان خلاصه كرد:1- طرح كلى و گذرا در ضمن ابواب مختلف فقه ؛ اين روش دركتاب هاى بعضى از فقهاى پيشين مانند شيخ مفيد،
شيخ طوسى ،محقق ، علاّمه حلّى ، شهيد اوّل و دوم رحمة الله عليهم اجمعين ديده مى شود. در اين دوره ،
ولايت فقيه به صورت يك مبحث مستقل مورد بررسى قرار نگرفته است .2- طرح بحث به صورت مستقل و مستند به اخبار و ادلّه ؛ فقيهانى همچون مرحوم نراقى در (عوائد الايّام )،
مير فتّاح مراغى در(عناوين الاصول )، شيخ محمدحسن نجفى در (جواهر الكلام )، شيخ انصارى در (المكاسب ) و
مرحوم نايينى در (تنبيه الامّة و تنزيه الملّة ) مبحث ولايت فقيه را به طورمستقل مطرح كرده و به صورت
گسترده آن را مورد بررسى قرارداده اند.3- طرح بحث به صورت مستقل و نوين ؛ كه امام خمينى (قدس ره )مبتكر آن بوده است . شايد بتوان گفت از زمان
مرحوم نايينى به بعد كمتر كسى ولايت فقيه را به صورت مستقل و اساسى ، آن هم از ديدگاه تشكيل حكومت
اسلامى بيان كرده است . امام راحل (قدس ره ) مساءله ولايت فقيه را احيا و به صورت يك سيستم حكومتى
جديد و روز آمد، به مرحله اجرا نهاد.