كـشـيـدند، ولى فقه متمركز شده بود در چند باب متعارف ، و با اينكه اطلاعات علما در آن مسائل بسيار
عالى بود، ولى درباره قضا كمتر بحث مى كردند كه امروز ما در اين مساءله مشكلات بزرگى داريم .(154)
امـام راحـل (ره) بـا اطـلاع كـافـى از غـنـاى فـقـه شـيعه و توانايى اداره انسان و اجتماع و
بـرخوردارى از بينش قوى اجتماعى ، سياسى و شجاعت جهاد و مبارزه و نگرش حكومتى به فقه ، قدم به ميدان
گذاشت و با طرح و كتابت مسائلى همچون حكومت اسلامى و اختيارات آن ، ولايـت فـقـيـه و دامـنـه آن ،
امر به معروف و نهى از منكر، دفاع ، تقيه و... بخش بزرگ فـقـه را بـه صـحـنـه زنـدگـى كـشـانـد و
بـديـن تـرتـيـب ، بـحـث از مـسـائل اجـتـماعى ، حكومتى ، سياسى ، اقتصادى و حقوقى اسلام را كه در
حاكميت رژيم هاى مستبد طاغوتى ، به دست فراموشى سپرده شده بود، دوباره احيا كرد و حوزه هاى دينى را
وارد صحنه سياست و اداره اجتماع كرد.
طرح مسائل جديد
امـام خـمـيـنـى (ره) بـا عـقـيـده بـه ايـنـكه فقه ، قدرت پاسخگويى به نيازهاى انسان از گـهـوارهتـا گـور را دارد و مـى تـوانـد نيازهاى هر عصرى را پاسخ دهد، مى كوشيد كه اصول محكم فقه را در عمل
مردم پياده كند و به معضلات و نيازهاى جامعه پاسخ دهد. از اين رو، طرح مسائل مستحدثه و مورد ابتلاى
دينداران عصر از ناحيه امام (ره) از جمله ويژگى هاى بارز فقهى ايشان محسوب مى گردد.مـنشاء اين ويژگى به سال هاى قبل از پيروزى انقلاب اسلامى برمى گردد. حضرت امام (ره) در هـمـان زمـان
از ركـود و سـسـتى اجتهاد در رويارويى با رخدادهاى اجتماعى رنج مى بـرد و براى اسلام و حوزه هاى فقهى
احساس خطر مى كرد. از جمله عواملى كه اين احساس خطر را تشديد مى كرد، عبارت بودند از:
الف ـ نـقـص رسـاله هـاى عـمـلى :
امـام (ره) ازسـويـى مـى ديـد رسـاله هـايـى كـه بـراى پـاسـخـگويىبه نيازهاى فردى و اجتماعى در اختيار مردم قرار مى گيرد، ناقص و حاوى چـنـد بـخـش از ابواب فقهى است
و بسيارى از مسائل عبادى ـ سياسى مانند نماز جمعه ، امر بـه مـعـروف و نـهـى از مـنـكـر، مـسـائل
حـقـوقـى و... در آن حـذف شـده اسـت و مـسـائل اقـتـصـادى آن نـيـز بـه خـمـس و زكـات و... مـنـحـصـر
شـده ، از مسائل روز و مستحدثه خالى گشته است .
ب ـ تـبـليـغات دشمنان :
از سوى ديگر، ايادى استعمار و دشمنان داخلى و خارجى سعى در مـنـزوى كـردناسـلام و روحانيت از صحنه اجتماع و سياست داشتند. از اين رو، مى كوشيدند اسلام را به صورت دينى ناقص
جلوه دهند كه برنامه عملى آن چيزى جز طهارت و نجاست ، نماز و روزه و... نيست و با دستاويز قرار دادن
رساله هاى عملى ، اسلام را در اداره مملكت و پـرداخـتـن بـه سـيـاسـت و اقـتـصـاد عـاجـز جـلوه مـى
دادنـد و جوانان مسلمان و انقلابى را اغـفـال مـى كـردند. حضرت امام (ره) در چنين شرايطى به فكر چاره
جويى افتاد و دستور حكومت اسلام و برنامه عملى مسلمانان را براساس رساله فقهى به رشته تحرير درآورد.يكى از شاگردان ايشان مى گويد:پـس از انـتـقـال حـضـرت امـام خـمـيـنـى (ره) از حـصـر تـهـران بـه قـم در سـال 1343 مـردم دسـتـه
دسـتـه از نقاط مختلف به ديدار ايشان مى شتافتند. دسته اى از طلاب و فضلاى حوزه علميه مشهد نيز به قم
آمده بودند تا با امام ديدار كنند. حضرت امام براى اين جمع كه خالصانه رنج سفرى طولانى را به خود
هموار كرده بودند بياناتى ايـراد فـرمودند و ضمن اشاره به نقص رساله هاى عملى اظهار داشتند: يكى از
آرزوهاى من ايـن اسـت كـه رسـاله اى بـنـويـسـم حـاوى تـمـامـى ابـواب فـقـه و تـمـامـى مـسـائل
مـسـتـحـدثـه و مـورد ابـتـلاى روز. در مـرداد هـمـان سـال مـعـظـّم له در مـنـزل خـود درسـى را