حكام) (160) اختصاص يافت . براساس اين اصطلاح ، فقه ، تنها بر بخشى از معارف دينى اطلاق مى گردد كه در
برگيرنده احكام عبادات و معاملات است . درباره تعريف اصطلاحى فقه گفته شده است : (فقه ، علم به احكام
شرعى فرعى است كـه از طـريـق ادلّه تـفـصـيـلى بـه اسـتـنـاد كـتـاب ، سـنـّت ، اجـمـاع و عقل به
دست مى آيد.)(161)
شايد اصطلاح كردن فقه ، در فقه الا حكام به وسيله فقهاى اسلام ، از آن نظر باشد كه از صـدر اسـلام
آنـچـه بـيـشـتـر مـورد تـوجـه و پـرسـش مـردم قـرار مـى گـرفـت ، مسائل عملى بود. از اين رو، كسانى
كه در اين رشته ، تخصص داشتند، به عنوان (فقها) شناخته شدند.(162)
اهتمام ويژه امام (ره) به فقه
امام خمينى (ره) به فقه اهميت فراوانى مى داد، از آن به عنوان شريف ترين علوم ياد كرده ، جايگاهش را درراءس درس هاى حوزه قرار مى داد و بقاى اسلام را در گرو فقه و احكام آن مـى دانـست ،(163) و حوزويان را به
جدّيت در فراگيرى فقه و تقويت آن سفارش مى كرد. در زير چند توصيه ايشان را مى خوانيم :فـقـه را نـبـايـد فـرامـوش كـرد. فقه به همان صورتى كه بوده است بايد باشد. فقه جـواهـرى بـايـد
تـقـويـت شـود. بـايـد حـوزه هـا وقـت وافـرشـان را صـرف فـقـه و اصـول و فـلسـفـه و مـبـاحـثـه
كـنـنـد؛ زيـرا فـقـه در راءس دروس اسـت ، ولى مسائل ديگر هم مهم است كه بايد به آنها عمل شود.(164)
ايـن مـسـاءله نـبـايـد فـرامـوش شـود كـه بـه هـيـچ وجـه از اركـان فـقـه و اصول رايج در حوزه ها
نبايد تخطّى شود.(165)
حـوزه هـاى عـلمـيـه ، امـروز بـايـد بـيـش تـر از سـابـق در مسائل اسلامى و فقه جدّيت نمايند.(166)
هـر چـه مـى تـوانيد آن [مساءله تدريس و فقه ] را تقويت كنيد. اسلام با فقه و احكام فقه باقى مانده است
.(167)
تبيين ديدگاه امام (ره)
بـا تـوجـه بـه اهـمـيـّت بـسـيـار فـراوان فـقـه و اهـتـمـام ويـژه امـام راحـل (ره) نـسـبـت بـهفـقه به بررسى ديدگاه هاى معظّم له در اين باره مى پردازيم و براى اين منظور گفتار و نوشتار ايشان را
در بخش هاى زير به بحث مى گذاريم .
الف ـ غناى فقه شيعه
فـقـه هـزار و چـهـارصـد سـاله شـيـعـه ، از ديـدگـاه امـام خـمـيـنـى (ره) مـيراث گرانبهاى رسول اكرم (ص) و امامان معصوم (ع) و غنى ترين فقه و قانون دنياست كه با زحمت علما و فقهاى شيعه تدوين يافته
است . امام (ره) مى فرمايد:فـقـه شـيـعـه غـنـى ترين فقهى است كه در دنيا هست . اين ، قانونى است كه با زحمت هاى عـلمـاى شـيـعـه
، تـوضـيح و تفريع شده است ... در اسلام ، آن فقهى كه غنى ترين فقه هـاست ، فقه شيعه است . همچو فقهى در
دنيا نيست . نه در بين مسلمين هست (على كثرتهم) و نـه بـيـن غـيـر مـسـلمـيـن ، و ايـن بـا زحـمـات
طـاقـت فـرسـا از عـلماى شيعه درست شده است .(168)
در هـر بابى از ابواب ، قانون داريم ما. اسلام ، تكليف معيّن كرده است . قانون معين كرده است . مسلمين ،
محتاج نيستند كه در قوانين تبعيت از غير بكنند.(169)
ب ـ گستردگى و عظمت
قـلمـرو فـقـه اسـلامـى از نـظـر امـام خـمـيـنـى (ره) بـسـيـار گـسـتـرده اسـت و شامل كليه دستورهاى عملى اسلام اعم از عبادى ، اقتصادى ، اجتماعى ، سياسى ، خانوادگى ، حقوقى و... مى گردد، چنان
كه در اين باره مى فرمايد:خـداى تـبـارك و تعالى به وسيله رسول اكرم (ص) قوانينى فرستاد كه انسان از عظمت آنها به شگفت مى آيد.براى همه امور قانون و آداب آورده است . براى انسان پيش از آنكه نطفه اش منعقد شود تا پس از آنكه به
گور مى رود، قانون وضع كرده است . همان طور كه براى وظايف عبادى قانون دارد، براى امور اجتماعى و