خطبه 231-ايمان
در وصف ايمان ايمان بر دو گونه است: يكى ايمانى است كه در دلها استوار و پابرجاست. دوم اعتقادى است كه دمى چند در گرو دل مى گذراند و بعد از آن در گرو سينه مى رود تا هنگامى مقرر و زمانى معين، پس اگر شما از كسى بيزار شديد، بگذاريد تا مرگش فرارسد، شايد به راه راست بازگردد و توبه نمايد اما اگر توبه ننمود، آنگاه سزاوار بيزارى خواهد بود. و هجرت و بدرود گفتن كفر و روى آوردن به ايمان واجب است چنانكه در اول بعثت پيامبر اكرم واجب بود و خداوند را به اهل زمين و آنهائى كه هجرت به سوى ايمان را آشكارسازنده، و پنهان دارنده اند نيازى نيست، نام هجرت بر كسى نهاده نمى شود مگر آنكه حجت خدا را در روى زمين بشناسد، پس كسى كه حجت خدا را شناخت و به وجودش اقرار و اعتراف كرد همانا مهاجر است. و كسى كه خبر حجت خدا به او رسيده، و گوشش نامش را شنيده، و آن را در دل نگهداشته، نبايد از ضعفا و ناتوانانش ناميد، معرفت و شناسائى ما كاريست بسيار سخت و دشوار كه پذيراى آن نيست مگر بنده مومنى كه خداوند دلش را براى ايمان آزموده باشد، و حديث و گفتار ما را نگاه نمى دارد مگر سينه هاى امانت پذير و خردهاى استوار. اى مردم، آنچه مى خواهيد از من بپرسيد، پيش از آنكه ديگر مرا نيابيد، زيرا كه من به راههاى آسمان از راههاى زمين داناترم، از من بپرسيد پيش از آنكه فتنه و فساد سايه شومش را برهمه جا بگسترد و مركب عناد و عصيانش را زين كند، و خردها موجب تباهى خود شوند.
خطبه 232-سفارش به ترس از خدا
پرهيزكارى، دورى از جهان، شكيبائى خدا را به خاطر بخشيدن نعمتهايش مى ستايم، و از او براى اداى حقوقش، يارى مى جويم. خداوندى كه سپاهش غالب و نيرومند است و فراوان، و بزرگيش پايدار است و جاويدان. و گواهى مى دهم كه محمد (ص) بنده و فرستاده او است، او مردم را به فرمان بردارى از خدا خوانده، و با جنگ در راه دين بر دشمنان حق چيره و پيروزمند گرديد، اتفاق، اجتماع و هماهنگى دشمنان بر تكذيب آن حضرت و كوشش و تلاش آنها براى خاموش كردن نور او از جهاد بازنمى داشت، پس با پرهيزكارى به سوى خدا برويد، و به درگاهش نزديك بشويد زيرا پرهيزكارى داراى ريسمانى استوار، و پناهگاهى بلند و پايدار است. خود را براى پيشامد مرگ با فرمانبردارى از خدا آماده سازيد، زيرا قيامت پايان كار است و مرگ براى عبرت خردمندان است و پند تهى مغزان نادان، و شما پيش از به پايان رسيدن چيزهائى مى دانيد از تنگى قبرها، بسيارى رنج و اندوه و نوميدى، ترس و بيم از جايگاه آگاهى و پياپى رسيدن خوف و بيم، و جابجا شدن دنده ها و كر شدن گوشها و تاريكى لحد، و ترس عذابى كه خداوند خبر داده است، و پوشاندن قبر و آن را با سنگ پهن مسدود كردن.پس اى بندگان خدا، از خدا بترسيد، از خدا بترسيد زيرا كه جهان به يك ره ناگاه بر شما مى گذرد، و شما و قيامت بسته شده به يك ريسمانيد، و تو گوئى آن قيامت با نشانه هايش رسيده، پرچمهايش را نزديك ساخته است، شما را سر راه خود نگاه داشته، و مصائب و دشواريها را مانند سينه فراخى كه بر روى زمين گسترده شود، در برابرتان عيان ساخته است. آرى، دنيا سرنشينان خود را يكى پس از ديگرى از آغوشش دور مى سازد، و آنها را در دامان گسترده قيامت مى اندازد. پس همچون روزى بود كه گذشت، يا ماهى كه به سر رسيد، و تازه اش كهنه و فربه اش لاغر گرديد، در جاى تنگ و كارهاى بزرگ در هم و برهم، و آتشى كه آزار و اذيتش سخت، صدايش بلند، شراره اش فروزان، نعره و نهيبش خشمناك، زبانش پرسوز و گداز، فرونشستنش دور، هيزمش پرشعله، تهديدش هراسناك و برانداز، ته آن ناپيدا، و تاريك چون شب يلدا، ديگهايش جوشان، و امور و كيفرش رسواكننده است. اما نيكان و پرهيزكاران كه همواره به ياد پروردگار يگانه هستند گروه گروه به بهشت مى روند، و از عذاب دوزخ و سرزنش دژخيمان آن آسوده مى شوند، و بهشت به سبب ايشان آرامش يافته و آنها نيز از منزل و قرارگاه خويش شاد مى باشند، اينان همانهائى هستند كه در دنيا خوش پندارند و درست كردار، و پيوسته چشمشان از ترس خدا گريان است و اشكبار. شبشان به عبادت و بندگى و خضوع و خشوع به خداى يكتا، مانند روز روشن است، و روزشان در اجتناب از گناه و ترس از عقوبت خدا، با شب تفاوتى ندارد، از اين رو خداوند بهشت را جاى بازگشت آنان قرار داد، و شادكامى را در آن سراى عنبرسرشت پاداشى براى كارشان نهاد، زير اقامت فردوس برين، شايسته آنها و شهريارى و جاودانگى و نعمت و عشرت پاداش ايشان است. بنابراين اى بندگان خدا، رعايت كنيد چيزى را كه به رعايت آن چيز رستگارتان سود مى برد، و به تباه ساختنش تبهكارانتان زيان مى بينند، و با كارهاى نيكتان بر مرگها پيش تازيد، زيرا كه شما به هر چه پيش فرستيد گروگان، و به آنچه به جاى آورده ايد پاداش داده مى شويد، و مانند آن است كه مرگ شما را دريافته، پس بازگشتى نيست تا نائل شويد، و از لغزش گناه وارهيد، خداوند ما و شما را به فرمانبردارى خود و رسولش وادار نمايد، و با فزونى رحمتش از گناهان ما و شما بگذرد.در جاى خويش بنشينيد، و بر بلا و رنج شكيب ورزيد، مبادا كه به پيروى از نيازهاى زبانى، دست و شمشير به كار اندازيد، مبادا به آن چيزى كه خدا براى شما شتاب نكرده است، شتاب كنيد. زيرا از شما هر كه در بسترش جان دهد ولى به حقوقى كه خدا و پيامبرش و خانواده اش به گردنش دارند آشنا و شناسا باشد هرآينه شهيد مى ميرد، و مزدش را از خداى بزرگ و بخشنده مى گيرد، و براى نيت پاكى كه داشته مستوجب ثواب است، و همين پاكى نيتش بجاى شمشير كشيدنش در راه خدا مى باشد، و بدانيد كه هر چيزى مدتى دارد، و چون اجلش فرارسد مى رود و زندگى را به ديگرى مى سپارد.