خطبه 194-پرداختن به آخرت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 194-پرداختن به آخرت

دنياى فانى را رها سازيد و آخرت باقى را دريابيد اى مردم، حقيقت جز اين نيست كه دنيا سرائى است گذرنده، و آخرت ماوائى است پاينده، پس بكوشيد كه از اين گذرگاه براى قرارگاهتان توشه اى برگيريد، و نزد خدا كه به راز دلتان آگاه است، پرده ايمان مدريد و سر به كفران منهيد، پيش از آنكه پيكرهاى شما را از دنيا بدر برند، دلهاى خود را از آن بيرون بريد، زيرا شما در اين سرا، در بوته آزمايش بوده ايد و براى غير اين جهان آفريده شده ايد، هنگامى كه انسان مى ميرد دنياپرستان مى گويند: چه گذاشت و درگذشت؟ و فرشتگان مى گويند: چه پيش فرستاد؟ خدا پدرانتان را بيامرزد، سهمى از آنچه داريد پيش از مرگ به مستمندان سپاريد، و بدين شيوه خويشتن را در رديف آنها كه به خدا وام مى دهند درآريد، و هر چه داريد بازمگذاريد، كه بر زيان شما است.

خطبه 195-اندرز به ياران

يادآورى به ياران آمرزش خدا بر شما باد، زودتر وسائل سفر آخرت را آماده نمائيد كه نداى كوچيدن در ميانتان داده شده و كاروان را براى حركت مهيا نموده اند، و مدت ماندن خود را در جهان كوتاه گيريد، و با توشه هاى خوب و شايسته اى كه گرد آورده ايد به سوى پروردگار بخشنده و آمرزنده بازگرديد، زيرا كه شما گردنه و راهى ناهموار، و پرنشيب و فراز، و منازل پرترس و هولناكى درپيش داريد، كه از فرود آمدن و درنگ نمودن در آنها ناگزيريد، و بدانيد كه مرگ از نزديك به شما چشمك مى زند، تو گوئى مى خواهد چنگالهايش را در درون شما فروبرده، و شما در اسارتش هستيد، ليكن پرداختن به كارها و گرفتاريهاى سخت و دشوار جهان، او را از چشم شما پنهان ساخته است، بنابراين رشته علائق جهان را از خويش بگسليد و با توشه پرهيزكارى خود را توانا سازيد. سيدرضى فرمايد: پيش از اين كلام به روايتى گذشت كه با اين روايت تفاوت دارد.

خطبه 196-خطاب به طلحه و زبير

گفتگو با طلحه و زبير (طلحه و زبير بعد از بيعت كردنشان روزى گفتند: يا اميرالمومنين چرا ديگر با ما مشورت نمى كنى و در كارها از ما يارى نمى جوئى؟ و در قسمت كردن بيت المال هميشه اصل مساوات و برابرى را در نظر مى آورى و حق كسانى را كه شايسته ترند نمى دهى؟ امام عليه السلام كه از منظورشان آگاه بود چنين فرمود:) همانا شما امر مهم و بسيار را واگذارديد، و براى اندك و كم ارزش به خشم افتاديد. آيا به من نمى گوئيد حقى را كه از شما بازداشته ام چيست؟ و يا قسمت و بهره اى كه از آن به هيچ كدامتان نداده ام و تنها براى خود نگه داشته ام كدام است؟ يا كدام حق و دعوائى بوده كه مسلمانى نزد من آورده از بيان حكم آن عجز و ناتوان مانده ام، يا به آن نادان بوده در حكمش اشتباه كرده ام؟ سوگند به خدا كه من هرگز چنين خلافتى را خواستار و چنين حكومتى را مشتاق نبوده ام ولى شما مرا دعوت كرديد و به پذيرش آن دعوت، ناگزيرم نموديد، آنگاه همين كه زمام خلافت را در دست گرفتم، بيدرنگ به كتاب خداى و دستورى كه براى ما مقرر، و ما را به فرمان راندن بدان دستور مامور فرموده بود نگريسته، و از آن پيروى نمودم، و آنچه را كه پيامبر صلى الله عليه و آله س
نتش قرار داده دنبال كردم، و در اين باب به راى و انديشه شما و غير شما نيازمند نبودم، و نيز به حكمى كه به آن نادان باشم برنخوردم، تا از شما و ساير برادران اسلامى در آن شور كنم، و اگر پيش مى آمد البته آن را با هر دو و حتى با همه همكيشان در ميان مى نهادم. و اما اينكه خاطرنشان ساختيد كه چرا شما را در تقسيم اموال بيت المال با ديگران برابر گرفتم، بايد بگويم اين مساله مربوط به راى و عقيده من نيست، و روى هوس نيز آن را به كار نبرده ام، بلكه دستورى است كه خدا به وسيله پيامبرش- صلى الله عليه و آله- به ما داده، و روشى است كه براى گسترش عدالت در جامعه انسانى نهاده، از اينرو در آنچه كه راى و فرمان الهى بوده و امر و حكمش بر آن قرار داشته، موجبى نيافتم كه به راى و دستور شما نيازمند باشم. پس به خدا سوگند شما و غير شما را نزد من حقى نيست كه از من شكايت داشته زبان به نكوهش و پرخاش بگشائيد. خداوند دلهاى ما و شما را به سوى حق بكشاند، و خداوند به ما و شما شكيب و بردبارى ارزانى فرمايد. آنگاه امام عليه السلام فرمودند: خداوند بيامرزد مردى را كه چون حقى را ديد به آن كمك نمايد، و چون ستمى را ديدار كرد با آن بستيزد و به زيان ستمگر مددكار
ستمديده باشد.

/ 258