خطبه 084-در توحيد و موعظه
در يگانگى خدا و ف كر برخى از صفات باريتعالى گواهى مى دهم بر اينكه خدايى به جز خداى يگانه بى شريك نيست، پيش از پيدايش هستيها بوده، و پس از پايان همه چيز نيز خواهد بود. اوهام و ادراك آدمى، از شناخت ذات پاك و صافت عاليش، متحير و ناتوان و دلهاى آگاه او را به كيفيت و چگونگى هرگز قياس نكنند. و تجزيه و تبعيض در حق او روا نباشد، و چشمان و دلها به او احاطه ندارد.اى بندگان خدا، پندهاى سودمند را بپذيريد، و از آيات درخشنده و آشكار عبرت بگيريد. از بديهايى كه شما را به آنها پرهيز داده اند بپرهيزيد، و اين اندرزهاى پرارزش را از ياد خود دور مكنيد. گويا مرگ چنگالهاى خود را در شما آويخته، و آرزوها از شما منقطع گرديده، و كارهاى سخت رسواكننده و سوق دادن به جايى كه وارد شدنى است شما را فراگرفته است، و در اين راه هر تن با دو كس همراه است: راننده مرگ كه او را به حشر مى راند، و گواهى دهنده اى كه به كردار او گواهى مى دهد.و از اين خطبه است در صفت بهشت: بهشت را درجاتى است كه بر هم برترى دارند، و داراى منزلهايى است كه از يكديگر امتياز دارد. در اين بهشت آسايش و آرامش و كاميابى را انجام و پايانى نيست، و هيچ كس در آن ترس بيرون شدن را به دل نمى گيرد. و نه مخلد در آن پير، و نه ساكن در آن فقير خواهد شد.خطبه 085-صفات پرهيزكارى
در برخى صفات باريتعالى و پند دادن و ترغيب مردم به عبادت و بندگى آفريدگار جهان داناست به نهانيها و آگاه است از انديشه ها. به همه چيز دسترسى دارد، و بر هر چيز غالب و تواناست. پس بايد كار كند از شما كاركننده در هنگامى كه فرصت دارد، پيش از آنكه مرگ او را دريابد، و در زمانى كه راه نفس كشيدن او باز است پيش از آنكه بند آيد و بايد براى آسايش خويش و استوارى قدمش كار نيكو انجام دهد و بايد از اين سراى كوچ كردن براى جاى هميشگى خويش توشه برگيرد.بندگان خدا از خدا بترسيد، و نگاهداريد چيزى را كه نگهدارى آن را خدا در كتابش از شما خواسته، و رعايت نماييد حقوق او را كه در نزد شما به امانت نهاده زيرا خداى پاك شمارا بيهوده نيافريده و سرخود و بيكار رها نكرده و شما را در نادانى و كورى وانگذاشته است، هر كدامتان را پيشه يى مقرر ساخت كه بدان سرگرم شويد، و براى برگزارى روزى در پى آن برويد. سرنوشت همه را و مدت عمر و زندگانى شما را در لوح تقدير معلوم و مشخص نموده و براى نيك و بد هر چيز و پرهيز از آنها، در كتابش دليل و برهانى آشكار آورده است. و زمانى چند پيامبرش را در ميان شما زنده نگاهداشته تا آنكه دين خود را بدانچه در كتاب خويش فروفرستاده براى پيامبر و شما كامل ساخت، دينى كه مورد پسند او است، و به زبان پيامبرش آنچه دوست داشت از اعمال نيكو و آنچه كراهت داشت از كردار زشت و نواهى و اوامر خود را به شما ابلاغ و اعلام كرد، و جاى عذر براى شما باقى نگذاشت و حجت را بر شما تمام نمود، و شما را از عذاب تهديد فرمود، رستاخيزش را پيش ديدگان شما گذاشت، و از عذاب شديد برحذرتان داشت. پس اكنون، از خواب غفلت برخيزيد، و اين چند روزه آخر زندگى را دريابيد، و با بردبارى به سوى آنچه مايه خوشنودى اوست بشتابيد زيرا اين روزهاى باقى مانده در برابر روزهاى بسيارى كه از شما در غفلت و روگردانيدن از موعظه و پند مى باشد كم است، و بر گريبان توسن سركش و وحشى هوسهاى خويش، لجام شكيبايى و پرهيز زنيد و مهارش را رها مسازيد كه اين هوسها شما را به راه فتنه و فساد و ستمكارى مى كشاند. و سهل انگار نباشيد كه سهل انگارى ناگاه شما را بر معصيت درآورد.اى بندگان خدا اندرزگوترين مردمان به خودش كسى است كه فرمانبردارترين ايشان از پروردگارش باشد و خودفريبترين كسان نزد او، سركش ترين آنهاست از فرمان آفريدگارش. و زيانكار كسى است كه در حق خويشتن بدى روا داشته، و خرسند و خوشنود انسانى است كه دينش را به نيكوترين روش بپا داشته، و خوشبخت كسى است كه پند و اندرز خردمندان را به كار برد، و بدبخت بنده يى كه فريب آرزوها و خواسته هاى دلش را خورد. و بدانيد ريا و خودنمايى حتى اندكش هم شرك به خدا است، و همنشينى با هواپرستان و عصيان پيشگان، باعث نسيان ايمان و حضور شيطان است. از دروغ دورى كنيد، كه دروغ شما را از خدا دور مى كند. راستگو مشرف به نجات و رهايى و رستگارى است، و دروغگو مشرف بر پرتگاه خوارى و نيستى است، و حسد بر يكديگر نبريد زيرا چنانكه آتش هيزم را مى سوزاند، حسد ايمان را نابود مى سازد، و با همديگر دشمنى منماييد زيرا دشمنى همچون تيغى كه موى از بدن مى تراشد، ريشه هر بركت و خير را تراشيده و نابود سازد، و بدانيد آرزوى خام خرد را در بند فراموشى مى گذارد، و زبان را از ياد خدا بازمى دارد، پس آرزو را دروغ انگاريد، زيرا آرزو فريب دهنده و آرزومند فريب خورده است.