اگر پاهاى من در اين لغزشگاهها استوار ماند، چه بسيار از امور را كه دگرگون سازم.
حکمت 265
يقين بدانيد كه بنده هر اندازه چاره جو و نيرنگباز و پرمكر و فريب و سخت كوش و توانا باشد بيش از آنچه در علم و حكمت الهى به نامش مقرر گشته است به وى نرسد، و ميان هيچ بنده با آنچه در علم الهى بدان نامزد گرديده است مانع و حايلى قرار ندهد اگر چه آن بنده ضعيف و ناتوان، و در چاره انديشى ناتمام باشد، و هر كس به اين نكته پى برد و بشناسد، و بكار بندد از حيث سود و آسايش در زندگى برترين مردم است، و آنكه آن را واگذارد و در آن به شك و ترديد گرايد، از جهت زيان و گرفتارى بزرگترين كسان است، چه بسا به نعمت رسيده اى كه به سبب نعمت اندك اندك به عذاب و كيفر نزديك شده، و چه بسا گرفتارى كه در اثر گرفتارى در حقش نيكى شده است، پس اى كه در پى سودى بر شكر خويش بيفزاى و از شتابت بكاه، و به روزى مقدر بساز و خورسند باش.
حکمت 266
دانائى خود را نادانى مگردانيد، و يقين و باورتان را به شك و دودلى مبدل مسازيد، هنگامى كه دانستيد عمل كنيد، و آنگاه كه يقين كرديد پاى پيش گذاريد و سستى روا مداريد.
حکمت 267
حرص و طمع آدمى را به آبگاهى كشد كه بازش نگرداند، و ضامنى است كه به پيمانش وفا نكند، و چه بسا نوشنده آب كه پيش از سيرابيش آبش در گلو بجهد و خفه اش بكند، و هر اندازه رتبه و ارزش چيزى كه بشر خواهان آن است بزرگ باشد، غم و مصيبت از دست دادنش همان اندازه بزرگ است، و آرزوها ديدگان بينشها را كور مى سازد، و بهره و نصيب و اقبال به سوى آنكس رود كه در پى آن نبوده است.
حکمت 268
بار خدايا به تو پناه مى برم اگر من در برابر ديدگان مردم ظاهرم را بيارايم، و باطنم را در پيش تو زشت بدارم، در حالى كه خود را نگهدارى كنم نزد مردم بريا و خودنمائى به همه آنچه تو از من بدان آگاهى و باطن زشت خود را نزد تو آورم تا به رضاى مردم نزديك شوم و از خوشنودى تو دور گردم.
حکمت 269
نه سوگند به آن خدائى كه از توانائيش شام كرديم در باقيمانده شب تارى كه از روز روشن پيدا مى شود، و در آن روز، چنين و چنان روى خواهد داد.