خطبه 141-درباره نهى از غيبت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 141-درباره نهى از غيبت

در نهى از شنيدن غيبت اى مردم، هر كس برادر دينى خود را با دينى محكم و استوار، و روشى ثابت شناخت، بايد از شنيدن بدگويى و سخنان پوچ اين و آن درباره او خوددارى كند، چه بسا تيرانداز تير مى اندازد و تيرش خطا كرده، و به هدف نمى خورد، چه بسا سخن باطلى كه در ديگرى موثر افتاده و گوينده را هلاك مى سازد و خداوند شنواى گفتار هر گوينده ايست آگاه باشيد ميان حق و باطل بيش از چهار انگشت فاصله نيست. معنى اين فرمايش را از آن حضرت عليه السلام پرسيدند، امام در پاسخ انگشتان خود را به هم چسبانده بين گوش و چشمش نهاد، پس از آن فرمود: باطل و نادرست آن است كه بگويى شنيدم، و حق و درست آن است كه بگويى ديدم.

خطبه 142-درباره نيكى به نااهل

در نكوهش بخشش بيجا براى كسى كه در غير راه حق احسان كند و به غير مستحق ببخشد از آنچه بخشيده حظ و بهره اى نيست مگر تمجيد و ستودن مردم فرومايه و بدكار و گفتار نادانان درباره او مادامى كه به ايشان بخشش مى نمايد، شايد همانا روبرويش و يا پشت سرش بگويند چه آدم دست و دلبازى است! ولى در حقيقت او غير از اينكه در راه رضاى پروردگار بخل نموده و پولش را بيهوده به اين و آن بخشوده كارى نكرده است، پس خدا به هر كس مال و دارايى داد، بايد با آن با خويشاوندان پيوند كرده، نيكو مهمانى كند، اسير و گرفتار رنج را رها سازد، و از آن دارايى به فقير قرضدار عطا كند، بايد چنين مسلمان ثروتمندى، در برابر رويدادها و پرداخت حقوق انسانها و طلب ثواب از اين احسانها، شكيبايى پيشه سازد، پس پيروزمند شدن به اين بخششها در دنيا موجب بزرگ شدن و خوشنام بودن و نيكى، و در آخرت وسيله رسيدن به درجات عاليه است، اگر خدا بخواهد.

خطبه 143-در طلب باران

درخواست باران از خدا بدانيد اين زمينى كه شما را بر روى خود نگاه مى دارد، و آن آسمانى كه شما را در سايه اش قرار مى دهد، هر دو فرمانبردار پروردگار شما هستند، آنها از روى دلسوزى و يا از در چاپلوسى و يا به اميد خير و نيكى و بهره يى، سود و بركت خود را در دسترستان نمى گذارند، بلكه دستور دارند نيازمنديهاى شما را برآرند، پس اطاعت امر كرده براى انجام مصالح شما قيام نموده اند. خداوند بندگانش را كه به كارهاى ناشايسته مى پردازند با كاهش نعمت و از ميان رفتن بركت و بسته شدن درهاى رحمت به رويشان دچار مى سازد، تا كسانى كه پشيمانند راه توبه پيش گيرند، و آنهايى كه سر به هوا هستند پند و اندرز پذيرند، و سر خرده منزجر گردند و ايزد بزرگ و توانا آمرزش خواستن را سبب فراوانى روزى و رسيدن رحمت و مهربانى قرار داده، در قرآن كريم فرموده: از آفريدگارتان طلب آمرزش كنيد كه او آمرزنده گناهان است، اوست كه ابر را فرمان مى دهد تا پى در پى بر شما ببارد، و شما را كثرت ثروت و فرزند بخشد. پس خدا بيامرزد مردى را كه به سوى تو بشتابد، و گناهى را كه مرتكب شده طلب فسخ نمايد و بر مرگش پيشى گيرد. بار خدايا، ما از پس پرده ها و درون خانه هايى
كه فرياد چهارپايان و فرزندان از آنها بلند است به سوى تو آمده ايم، در حالى كه خواهان رحمت تو و اميدوار به زيادتى نعمت تو و ترسناك از كيفر و خشم تو مى باشيم. بار خدايا، ما را از باران برخوردار گردان، و نااميد از درگاهت مران و به سالهاى قحطى و تنگى ما را تباه مگردان، و بر ما منت بنه، و به جرم تبهكاران و بيخردان مورد بازخواستمان قرار مده، اى مهربانترين مهربانان. بار خدايا، ما به سوى تو بيرون آمده ايم، تا شكايت كنيم از چيزى كه از تو پوشيده نيست، هنگامى كه سختى تنگيها ما را بيچاره كرده، و خشكسالهاى پرمشقت ما را سوق داده، و مطالب و خواهشهاى دشوار ما را ناتوان گردانيده، و فتنه ها و بلاهاى ناهموار ما را به فشار گذارده. بار خدايا از تو مى خواهيم كه ما را نااميد برنگردانى، و سرافكنده و اندوهگين بازنفرستى، و به گناهانمان نگيرى و به كردارهاى زشتمان مقايسه نفرمايى. خدايا باران، و بركات، و روزى، و رحمت خود را بر ما بباران، و سيراب ساز ما را سيراب كردنى كه نفع دهنده، شاداب كننده، و روياننده گياهان باشد، كه به سبب آن برويانى آنچه از دست رفته و زنده گردانى آنچه كه مرده، بارانى كه براى حاصلخيزى سودمند باشد، و جويها از آن روان
شود، و درختان را پربرگ و سبز و خرم سازد، و خواربار را آنچنان فزونى بخشد كه نرخ آنها را ارزان نمايد، زيرا كه تو بر هر كارى كه بخواهى بكنى توانا هستى.

خطبه 144-فضيلت خاندان پيامبر

برترى پيامبران و امامان خداوند پيامبرانش را برانگيخته وحى خود را به آنان اختصاص داد، و ايشان را گواه و دليل براى مردمان قرار داد تا ديگر كسى عذر و بهانه يى براى گناهش نداشته باشد و بدينگونه جملگى، مردم را به سوى راه راست و طريق انصاف هدايت كردند، آگاه باشيد كه خداوند به اوضاع و احوال آفريدگانش دانا بود نه آنكه به آنچه پنهان داشته اند از اسرار و انديشه هايى كه در دل دارند بى اطلاع باشد، بلكه از اين رو آنها را دچار سختى و گرفتارى مى نمايد، تا همه را خوب بيازمايد و ببيند كردار كدام بهتر، و رفتار چه كسى بدتر است تا نيكان را پاداش دهد، و بدان را به كيفر برساند. كجايند كسانى كه مى پندارند كه آنان در علم مطلع و استوارند، به جز ما اهل بيت، ادعاى آنها دروغ و ستم بر ما است، زيرا خداوند ما را برترى داده و ايشان را فرونهاده، آنان خود بهتر مى دانند كه چرا خدا ما را بلند و ايشان را پست نموده، و چنين مقامى را به ما داده و آنها را از آن محروم فرموده، و ما را داخل و آنها را خارج ساخته، به وسيله ما هدايت و راهنمايى انجام مى پذيرد، و تيرگى و كورى روشنايى مى گيرد، بى گمان ائمه و پيشوايان دين از قريش هستند كه از هاش
م به وجود آمده اند از اين رو خلافت بر غير اين خاندان سزاوار نيست و خلفاى ديگر كه به روى كار آمده اند و مدعى جانشينى پيامبر اكرم شده اند، شايسته اين مقام نيستند.

دنياپرستان، جهان فانى را در آغوش گرفته و آخرت را پشت سر انداختند، و شراب مصفاى اين را ترك، و آب گنديده آن را نوشيدند، گويا من مى بينم يك فاسق و گناهكار ايشان را كه پيوسته دلش با زشتى و پليدى آميخته بوده و الفتى ديرين با امور ننگين داشته، تا اينكه موهاى سرش بر آن كار زشت سفيد گرديده و خوهايش به آن رنگ شده است، پس همچنان كه درياى مواج و آتش سوزان در سوزاندن و غرق كردن هر چيزى كه باشد در خويش بيباك اند، همانطور او نيز مستانه در حالى كه كف بر لب دارد به سوى محرمات خدا روى آورده است، چه شدند آن مغزهايى كه با چراغ هدايت روشن مى گرديد، و آن ديدگانى كه راههاى تاريك را با پرتو تقوى و پرهيزكارى مى نورديد؟! كجايند دلهايى كه در گرو مهر و لطف خداوندى بوده و تنها به طاعت و اطاعت او، سرسپار بودند؟ شگفتا! همه به دارايى گذران جهان روى آوردند، و براى چيزهايى حرام با يكديگر زد و خورد كردند حال آنكه نشانه بهشت و آتش برايشان نمايان است، پس روهاى خود را از بهشت برگردانده، و با كردارهاى زشتشان به سوى آتش اقبال كردند، و پروردگارشان آنها را دعوت فرموده، آنان رميده پشت گردانيدند، و شيطان ايشان را خوانده، آنها دعوتش را پذ
يرفته به آن رو آوردند.

/ 258