چه بسيار گناهكارى كه خداوند از راه لطف و در بخشندگى وى را مى نوازد، و چه بسيار فريب خورده اى كه خدا پرده بر روى كردار زشت او مى اندازد، و چه بسا كسى كه به جهت گفتار نيك و ستايش مردمان درباره او در سختى و فتنه افتاده، و خدا هيچ كس را بسان آنكه او را مهلت داد و عقوبت نكرد آزمايش نفرمود.
حکمت 113
دو مرد درباره من تباه شدند: آنكس كه در دوستى من از حد و اندازه گذشت و آنكه در دشمنى با من اندازه نگه نداشت.
حکمت 114
از دست دادن فرصت، موجب غم و اندوه است.
حکمت 115
جهان چون مارى است خوشخط و خال، برونش نرم است و دست نواز، و درونش زهرى است كشنده و جانگداز، فريب خورده نادان به طرف آن مى رود، و خردمند حقيقت شناس از آن مى پرهيزد.
حکمت 116
(از امير مومنان عليه السلام درباره قريش پرسيدند، فرمود:) اما بنى مخزوم گل خوشبوى قريشند، دوست دارى گفتگو و داستان مردانشان را بشنوى، و از زناشوئى با زنانشان رو به كاميابى و خوشبختى روى. و اما بنو عبدشمس آنها از حيث راى و تدبير دورانديشتر از تيره هاى ديگر اين قبيله اند، زيرا پشت خود را خوب بسته اند. اما ما- بنى هاشم- از مال آنچه در دستمان است بخشنده تريم و در برابر مرگ به نثار جان دليرتر، و ايشان از حيث نفرات بيشتر، و بسيار مكار و فريبنده و زشترو هستند، و ما در سخن، شيواگوى تر و نيكخواه تر و در معاشرت خوشروتريم.