پاك پروردگار در مقابل طاعت و بندگى پاداش و در برابر سركشى و معصيت كيفر را مقرر فرمود تا بدين وسيله بندگانش را از گناه و بدى بازدارد، و آنها را در راه بهشت گذارد.
حکمت 361
بر اين مردم، روزگارى فرارسد كه آنان را از قرآن جز رسمى و از اسلام جز اسمى باقى نماند، در آن هنگام مساجدشان از حيث ساختمان آبادان و از جهت هدايت و رستگارى ويران است، ساكنان و بنيادگذاران آن مساجد بدترين اهل روى زمينند، زيرا فتنه ها از ايشان پديدار گردند، و تبهكارى و گناه نزد آنان جا و ماوا مى كند، هر كه را كه از آن فتنه كناره گيرد در آن برمى گردانند و هر كس از آن واپس افتد او را به سوى آن مى برند، خداوند سبحان مى فرمايد: به حق خودم سوگند ياد كرده ام كه فتنه و تبهكارى را بر آن مردم برانگيزم آنچنانكه بردبار خردمند در آن سرگردان ماند، و البته خدا آن فتنه را بر آنها برخواهد انگيخت، و ما از خداوند گذشت از لغزش غفلت و بى خبرى را درخواست مى نمائيم.
حکمت 362
روايت شده است كه كمتر روى مى داد كه امام عليه السلام بر منبر خطابه قرار گيرد و پيش از خطبه و وعظ سخن زير را نگويد: اى مردم، از خدا بترسيد كه هيچ كس بيهوده آفريده نشده تا به بازى سرگرم گردد، و خودسر رها نگرديده تا بيجا و خودسرانه كار كند، اين جهانى كه در چشم آدمى خود را زيبا جلوه داده است جاى آخرتى كه با بدبينى آن را زشت مى بيند نمى گيرد، و هيچگاه مغرور و فريفته اى كه با بلندترين همتش در دنيا به بالاترين پيروزى رسد، همچون رادمرد ديگرى نيست، كه از آخرت به كمترين نصيب و بهره خويش دست يافته است.
حکمت 363
هيچ شرفى بالاتر از اسلام، و هيچ عزتى شايانتر از پرهيزكارى، و هيچ دژ استوارى از خوددارى از گناهان نيكوتر، و هيچ شفيعى رهاننده تر از بازگشت به سوى خدا، و هيچ گنجى بى نيازكننده تر از قناعت، و هيچ ثروتى فقر را دوركننده تر از خوشنودى به روزى قسمت شده نيست. هر كس به آنچه به او رسيده در مرز نياز قناعت نمود به آسايش و آسودگى دست يافت و به فراخناى آرامش رسيد، رغبت و دلبستگى به دنيا، كليد مصائب رنج آميز، و مركب وحشى دشوارى و گشاينده درهاى گرفتارى است، حرص و آز، كبر و گردنكشى رشك و حسد موجبات فرورفتن در منجلاب گناهان است، شرارت و بدكارى سرچشمه همه بديها است.
حکمت 364
(امام عليه السلام به جابر بن عبدالله انصارى فرمود:) اى جابر، پايدارى و استوارى دين و دنيا به چهار كس بستگى دارد: دانشمندى كه دانشش را بكار برد، و نادانى كه از ياد گرفتن ننگ نداشته باشد، و بخشنده اى كه در نيكى و احسان كردن بخل نورزد، و فقيرى كه آخرتش را به دنيايش نفروشد. پس هنگامى كه دانشمند دانش خود را تباه كند نادان از آموختن و ياد گرفتن ننگ خواهد داشت، و هنگامى كه توانگر از بذل و بخشش بازايستد، نادار آخرتش را به دنيايش بفروشد. اى جابر، هر كس كه نعمتهاى خدا بر او فزونى يابد، نيازها و درخواستهاى مردم به او بسيار مى شود، پس هر كس براى خوشنودى خدا در نعمتهاى الهى به واجبات خويش قيام نمايد، آن نعمت را به خويشتن پيوسته و پايدار دارد، و اگر در اين كار سهل انگارى ورزد بى گمان آنها را به نابودى و فناء مى سپارد.