خطبه 136-در مسئله بيعت - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 136-در مسئله بيعت

درباره بيعت بيعت شما با من بدون فكر و دور از تدبير و انديشه و ناگهانى نبود (بيعت با امام على عليه السلام مانند بيعت كردن مردم با ابوبكر نبود كه به طور ناگهان و بى انديشه انجام پذيرفت چنانكه عمربن خطاب كه خود زمينه آن را فراهم ساخت گفت: ان بيعه ابى بكر كانت فلته، و قى الله شرها، فمن عاد الى مثلها فاقتلوه يعنى بيعت با ابى بكر بى انديشه انجام گرفت، خدا از شر آن نگاهدارد، پس اگر ديگرى به مانند آن بازگردد او را بكشيد) و كار من و شما يكسان نيست، زيرا من شما را براى خدا مى خواهم، و شما مرا براى فراهم ساختن خواسته هاى خود مى خواهيد، اى مردم مرا به نفع دين خودتان يارى دهيد، سوگند به خدا من دست ستمگر را از سر ستمكش برتافته، و از روى عدل و انصاف حكم مى كنم و چنگ در حلقه بينى ستمگر مى افكنم و با همه كراهتى كه او دارد، كشان كشانش به آبشخور حق و عدالت خواهم كشانيد.

خطبه 137-درباره طلحه و زبير

درباره طلحه و زبير به خدا سوگند از نسبت دادن امر زشت به من خوددارى نكردند، و ميان من و خودشان به عدل و انصاف رفتار ننمودند، آنها حقى را خواستارند كه بيهوده رها ساختند، و دم از خونى مى زنند كه خودشان ناروا ريختند، پس اگر من در اين امر با ايشان شركت داشته ام كه باز سهمى از اين خون بر خود آنها است، و اگر من كنار بوده و خودشان مباشر اين كار بوده اند پس بايد همانها هم انتقام پس بدهند، و نخست داورى را درباره خويشتن در ترازوى عدل بنهند، آن بينش و بصيرت و بينايى كه من داشته ام با من است، نه من امرى را بر كسى مشتبه ساخته ام، و نه كسى توانسته است امر را بر من مشتبه سازد و آنان گروهى ستمگر و تباهكارند كه وجودشان با گل تيره فتنه و فساد، و زهر كژدم كينه و نفرت، و شبهه سياه نادانى و گمراهى، آميخته شده است، همانا نادرستى اين بهتان، واضح و آشكار گرديد، و آن باطل ريشه كن شده، و زبانش از انگيزش شر بريده شد، و به خدا سوگند براى اينان حوضى را پر كنم كه خود آب آن را بكشم، برنگردند سيراب شده و بعد از آن هم در جاى ديگر آب گوارا نياشامند.

اين چنين با من بيعت كرديد پس شما (اى طلحه و زبير) رو آورديد به من همچون رو آوردن زائوهايى كه به سوى نوزادان خود مى شتابند، پى در پى مى گفتيد آمده ايم بيعت كنيم، دست خود را بستم به زور آن را بازكرديد، دستم را پس بردم، آن را پيش كشيديد، بار خدايا، طلحه و زبير با من رشته خويشاوندى را بريدند و بى پروا ستم نمودند و پيمانى كه بسته بودند شكستند، و مردم را بر من شوراندند، خدايا پس آنچه ايشان بسته اند بگشا، و استوار مگردان آنچه تابيده اند، آنها را به آرزويشان مرسان، و مزه كژى و بدرفتارى را به ايشان بچشان، زيرا كه من پيش از آنكه كار سخن به زبان تيغ افتد، و پيش آمدى رخ دهد، آنان را خواسته، و خواستار شدم تا لختى در كار خود انديشيده، و بازگشت به بيعت خويش كنند، پس نعمت را خوار شمرده، و سلامتى دو جهانى را از دست دادند.

خطبه 138-اشارت به حوادث بزرگ

امام منتظر (چون حضرت ولى عصر عجل الله فرجه الشريف ظاهر شود) هواى نفس را به هدايت و رستگارى بر مى گرداند هنگامى كه مردم هدايت را به هواى نفس تبديل كرده باشند و راى و انديشه خويش را بر آنچه خدا در قرآن فرموده است برترى مى دهند، همانا ايشان را به راه راست رهنمون گردد و در برانداختن راى اين و آن و اجراى احكام قرآن همت ورزد.

(پيش از ظهور مهدى موعود، فتنه ها بسيار خواهد شد) تا اينكه جنگ و خونريزى سخت به آيندگان از شما رو آورد در حالتى كه آن جنگ دندانهاى خود را به شما بنماياند و نيشخند زند، پستانهاى او پر از شير، نوشيدن شيرش در اول امر شيرين است ولى در پايان تلخ و بدمزه است، آگاه باشيد، فردا- فردايى كه نمى دانيد چه ها در بر دارد- فرمانروايى دادگستر غير از خاندان شاهان بر سر كار بيايد، ستمكاران و گمراهان را به بدى كردار ناپسندشان، بازخواست مى نمايد، و نابودشان مى سازد، زمين پاره هاى جگر خود را برايش ظاهر مى نمايد (طلا و نقره و گنجهايش را در اختيار آن حضرت مى گذارد) و كليدهايش را تسليم آن بزرگوار مى كند، آنگاه آيين كشوردارى و دادگسترى را به شما نشان مى دهد و احكام قرآن و سنت پيامبر را زنده مى كند.

پيشگويى درباره مروان ستمگر گويا مى بينم او را (عبدالملك مروان را) كه در شام فرياد مى كند و لشگرى فراهم مى سازد، و درفشهاى ستم را در كوفه و شهرهاى قلمرو آن مى تازد، و به كردار شتران افسارگسيخته و خشمگين، به سوى ساكنان آن ديار هجوم مى آورد و خاك را بر سر كشتگان، فرش مى كند، و دهانش را چون درندگان بگشايد، و هر جا كه برود گامهاى خود را در آن سنگين و استوار نمايد، جولان او دور و دراز و حمله اش سخت مى گردد، سوگند به خدا شما را در اطراف زمين مى پراكند تا اينكه از شما بر جا نماند مگر اندكى مانند سرمه در چشم، پس سختى و بيچارگى پيوسته برقرار خواهد ماند تا اينكه برگردد به سوى عرب خردهاى پنهان شده ايشان، پس اگر سكون و آرامش مى خواهيد، روى به سوى آيين پيامبرى آوريد و فرامين خدا را به كار بنديد و پيمان نزديك را كه اتمام نبوت بر آن استوار است (امام به حق و جانشين پيامبر اكرم را) راهنماى خويش گردانيد، و بدانيد كه شيطان با نيرنگ و افسون راههاى كج و كوله اش را براى شما آسان مى نمايد تا به جاى قدمش گام نهاده از او پيروى كنيد.

/ 258