خطبه 076-نكوهش رفتار بنى اميه - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

خطبه 076-نكوهش رفتار بنى اميه

منتى جانگداز بر امامى بى نياز (چون سعيد بن العاص كه از جانب عثمان فرماندار كوفه بود براى حضرت در مدينه هديه و نامه اى فرستاد و در آن نامه بدين امر اشاره نمود و نوشت: به جز عثمان، من تاكنون براى هيچكس هدايايى به اين مقدار و با چنين بزرگداشتى نفرستاده ام. حضرت چون نامه او را خواند برآشفت و چنين گفت:) بنى اميه از ميراث محمد صلى الله عليه و آله (كه خود وارث آن حضرتم) چيزى بس اندك به من مى دهند، مانند شيرى كه به بچه شتر در وقت دوشيدن مادرش داده مى شود، سوگند به خدا اگر زنده مانم و بر آنان دست يابم چنان آنها را دور بريزم كه گوشتفروشان روده و شكنبه خاك آلود را دور مى اندازد. سيدرضى فرمايد: و در روايت ديگر است التراب الوذمه و آن بر عكس الوذام التربه مى باشد. و معنى ليفوقوننى فرمايش آن حضرت عليه السلام اين است كه از بيت المال اندكى به من مى دهند مانند فواق شتر و فواق به معنى يك بار شير دادن بچه شتر است از شير مادرش، و ذام جمع و ذمه است و به معنى پاره شكنبه يا جگر مى باشد كه در خاك افتاده خاك آلوده گردد.

خطبه 077-نيايش

طلب آمرزش (در اين چند سطر امام على عليه السلام دعاء مى فرمايد و طرز استغفار و طلب آمرزش را به انسانها مى آموزد، و استغفار معصومين از پيامبران و ائمه اطهار سلام الله عليهم اجمعين به جهت آموختن به مردم است، زيرا ايشان هرگز گناه و معصيت و نافرمانى حضرت حق نكرده حتى خيال گناه نيز در قلب مباركشان خطور نمى كرده تا درصدد استغفار و طلب آمرزش برآيند.) بار خدايا بيامرز مرا آنچه تو داناترى به آن از من پس اگر بازگردم (دوباره مرتكب شوم) تو آمرزش را به من بازگردان، پروردگارا بيامرز آنچه من از خود به تو وعده كرده وفاى به آن پيمان را از من نيافتى، پروردگارا بيامرز آن چيزى را كه به وسيله آن به زبانم به تو نزديك شده ولى دلم بر خلاف آن است، خدايا بيامرز اشاره هاى گوشه هاى چشم را و سخن چينيها و هرزه درآييها، و آرزوهاى دل و لغزشهاى زبان مرا.

خطبه 078-پاسخ اخترشناس

رد پيشگويان (هنگامى كه امام عليه السلام اراده جنگ خوارج را كرده بود شخصى به نام عفيف بن قيس برادر اشعث بن قيس گفت: يا اميرالمومنين من از طريق ستاره شناسى دريافته ام كه اگر در اين وقت آهنگ نبرد كنى مى ترسم ظفر نيافته به مقصود خود نرسى. حضرت لحظه يى بدو نگريست و پس از آن در رد انديشه خام وى چنين فرمود:) آيا تو گمان مى كنى كه ساعتى را نشان مى دهى كه هر كس در آن سفر كند بلا و بدى از او دور شود؟ و يا چنانچه كسى را از ساعتى كه مى خواهد در آن روانه شود بترسب نى، او شكست و يا حرمان مى يابد؟ كسى كه اين سخنان تو را باور كند قرآن را دروغ پنداشته و خود را در رسيدن به آرزو و دفع هر نوع گزندى از يارى خدا بى نياز داشته است. و سزاى گفتار تو آن است كه هر كس به فرمانت رفتار نمايد بايد تو را سپاس گذارد نه پروردگارش را، زيرا تو گمان دارى كه تويى آنكه او را به ساعتى راهنمايى كرده يى كه در آن سود به دست آورده و از زيان ايمن گشته است. آنگاه حضرت به مردم رو نموده فرمود: اى مردم از آموختن ستاره شناسى بپرهيزيد مگر به اندازه يى كه در بيابان و يا روى دريا راه را به آن بيابيد، زيرا ستاره شناسى زمينه پيشگويى است، و ستاره ش
ناس بسان پيشگو، و پيشگو مانند جادوگر، و جادوگر همچون كافر، و كافر جايش در دوزخ است و هان به يارى خداى توانا راه بيت تيد. (امام در همان ساعت به جنگ خوارج رفت و پيروزى نصيب او گرديد، و اين كلام بزرگترين دليلى است بر بطلان و نادرستى قول منجمين).

/ 258