حکمت 117 - ترجمه نهج البلاغه نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

ترجمه نهج البلاغه - نسخه متنی

محمد بهشتی

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

حکمت 117

چه بسيار تفاوت كه ميان دو كار است: كارى كه خوشى آن بگذرد و محنت آن باقى ماند، و كارى كه رنجش برود و پاداش آن برقرار باشد.

حکمت 118

(روزى امام عليه السلام در پى جنازه اى مى رفت، شنيد كه مردى مى خندد فرمود:) تو گوئى مرگ در دنيا براى غير از ما نوشته شده، و گويا يقين بر آن مرگ بر غير ما واجب گشته است، و گوئى مردگانى را كه مى نگريم، مسافرانى هستند كه به زودى به سوى ما بازخواهند گشت! ما آنان را در گورهاشان به خاك مى سپاريم، و ميراثشان را مى خوريم، مانند آنكه ما پس از ايشان جاويد خواهيم ماند كه پنددهندگان را فراموش كرديم، و به هر آفت و زيانى دچار گشتيم!! خوشا به حال آنكس كه نفسش رام گشت، و عمل و كردارش پاك و اعتقادش نيكو، و خلق و خويش پاكيزه شد، و فزونى از مال و دارائى خود را در راه خدا بخشيد و پرگوئى را از زبانش نگاه داشت، و بدى خويش را از سر مردم دور گردانيد، و سنت و شرع پيامبر بر او آسان آمد، و به بدعت نسبت داده نشد. سيدرضى رحمه الله عليه گويد: برخى از مردم اين سخن و سخن پيش از آن را به رسول الله صلى الله عليه و آله و سلم نسبت مى دهند.

حکمت 119

غيرت نشان دادن زن بر مرد كفر، و غيرت نشان دادن مرد بر زن ايمان است.

حکمت 120

اينك اسلام را چنان وصف نمايم كه هيچكس پيش از من آن را وصف نكرده باشد: اسلام، تسليم و سرسپردگى است، و تسليم يقين است، و يقين تصديق است و تصديق اعتراف است و اعتراف بجاى آوردن فرامين دين است و بجاى آوردن آن فرامين، عمل كردن است.

حکمت 121

من از بخيل در شگفتم كه او چسان به سوى فقرى كه از آن گريزانست مى شتابد، و غنا و ثروتى را كه مى جويد از دست مى دهد، پس در دنيا چون فقرا و تهيدستان زندگى مى كند، و در آخرت نيز مانند توانگران به حسابش مى رسند، و از متكبر در شگفتم كه ديروز آبى گنديده و فردا لاشه كثيفى بيش نخواهد بود، و در شگفتم از كسى كه آفريدگان خدا را مى نگرد و باز در وجود خدا شك و ترديد مى كند، و تعجب مى كنم از كسى كه مرگ را به چشم خويش مى بيند و آن را فراموش مى كند، و باز عجب دارم براى كسى كه زير بار پيدايش بازگشت در قيامت نمى رود و حال آنكه پيدايش از نطفه را مى بيند، و شگفت دارم از آنكه خانه فانى را مى سازد و آبادانى سراى باقى را وامى گذارد.

/ 258