مردى در حضور آن حضرت گفت: استغفرالله يعنى از خدا آمرزش مى طلبم. امام عليه السلام فرمود: مادرت بر مرگ تو گريان باد: آيا مى دانى استغفار چيست؟ استغفار درجه و جايگاه گروه بلندرتبه گان است، و آن نامى است كه شش معنى دارد: نخست پشيمانى از گناهان گذشته، دوم براى هميشه تصميم به ترك كارهاى زشت گرفتن، سوم آنكه حقوق مردم را بپردازى تا هنگام ديدار با خدا از آلودگى گناه پاك باشى، چهارم آنكه قصد كنى به سوى هر فريضه و واجبى كه بر تو بوده و آن را تباه نموده اى حقش را بگذارى (مانند نماز و روزه و حج و خمس و زكات)، پنجم آنكه كمر همت بربندى هر گوشتى كه از حرام و نافرمانى خدا بر پيكرت روئيده است آن را با غم و اندوه و زارى چنان آب كنى كه پوستت به استخوانت بچسبد و گوشتى نو در ميان آنها برويد، ششم آنكه رنج فرمان خدا را به تن بچشانى بدانگونه كه شيرينى نافرمانى را به او چشاندى، پس آنگاه كه اين معنى به كار بستى، مى گوئى: استغفرالله.
حکمت 411
بيچاره فرزند آدم: مرگش پنهان، بيماريها و دردهايش پوشيده، كارهايش همه ثبت مى شود، از آزار پشه ناچيزى به فرياد آيد، آب در گلو گرفتنش مى كشد، و قطره اى عرق او را بويناك مى كند.
حکمت 412
چنين روايت شده است كه روزى على عليه السلام در ميان گروهى از يارانش نشسته بود، زنى زيباروى بر ايشان بگذشت و آنها سخت با چشم او را ورانداز كردند در اين هنگام حضرت فرمود: همانا كه ديدگان اين نرينگان بر هوا افكنده شده است، و اين گونه نگريستن سبب انگيزش هيجان و انگيخته شدن شهوت و خوشى در آنان است، پس اگر يكى از شما به زنى نگريست و او را پسنديد و آن زن وى را شگفتى زده ساخت، بايد كه با همسر خويش به ملامست و نزديكى بپردازد، زيرا او نيز زنى است مانند زن ديگر. يكى از خوارج كه آنجا بود گفت خدا او را به حال كفر بكشد چه او را فقيه و دانشمند گردانيده؟! ياران براى كشتنش برجستند، امام عليه السلام فرمود: او را بگذاريد كه سزاى دشنام دشنام است يا بخشيدن گناه.
حکمت 413
تو را از عقل و خرد همين بس كه راههاى گمراهيت را از راههاى رستگاريت به تو مى نماياند.