محور موعظه توحيد در اعتقاد و اخلاص در عمل
لقمان حكيم براى تربيت فرزندش او را موعظه مى كنداذ قال لقمان لابنه و هو يعظه زمانى كه لقمان به فرزندش گفت و حال اينكه او را موعظه مى كرد اين چنين موعظه نموديا بنى لاتشرك باللّه ان الشرك لظلم عظيم (142) پسرم ! براى خدا شريكى مگير، زيرا شرك ستمى بزرگ است .پيامبر گرامى اسلام ماءمور به موعظه نمودن است قل انمّا اعظكم بواحدة ان تقوموا للّه مثنى و فرادى (143) يعنى بگو: كه من شما را به يك موضوع پند مى دهم و آن اين كه چه دو نفر باشيد چه يك نفر براى خداوند كار كنيد.شيوه موعظه
طريقه و شيوه موعظه كردن ، در قرآن بيان شده است . وقتى موسى و هارون ماءمور شدند كه براى ارشاد و هدايت فرعون بروند؛ به آن ها گفته شد: فقولا له قولاً لينا لعله يتذكر او يخشى (144) يعنى وقتى با فرعون روبرو شديد با او به نرمى سخن بگوييد شايد متذكّر شود و از عاقبت كار خود بترسد.نياز به موعظه در تمام عمر
از نظر قرآن كريم ، انسان در تمامى عمر، به موعظه و پند و اندرز نيازمند است ، چه نوجوان باشد چه عمر او زياد باشد لذا قرآن كريم موعظه لقمان به فرزند نوجوانش را چنين بيان مى كند و اذ قال لقمان لابنه و هو يعظه يا بنىّ لا تشرك باللّه (145) چه اين كه موعظه خداوند به حضرت نوح را كه عمر طولانى داشت نيز بيان مى كند انّى اعظك ان تكون من الجاهلين (146)دعوت به خداوند به وسيله موعظه
به پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله خطاب مى شود ادع الى سبيل ربك بالحكمة و الموعظة الحسنة و جادلهم بالتى هى احسن (147) يعنى مردم را به اين طريق به راه خداوند بخوان كه اولاً سخن تو سنجيده و تواءم با حكمت باشد ثانيا پند نيكو در آن باشد و ثالثا با آن چه كه بهترين است با آن ها به بحث بپرداز.سيماى موعظه در روايات
1. بهترين هديه :
قال على عليه السلام : نعم الهدية الموعظة (148)2 - موعظه بودن مرگ :
قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله كفى بالموت واعظا(149)3 - موعظه بودن هر چيز :
قال على عليه السلام ان فى كل شى ء موعظة و عبرة لذوى اللبّ و الاعتبار(150) به درستى كه در هر چيزى موعظه و عبرتى است براى صاحبان خرد.4 - حيات روح در پرتو موعظه : قال على عليه السلام :
احى قلبك بالموعظة (151) و عنه عليه السلام المواعظ حياة القلوب (152)5 - واعظ بودن انسان براى خويشتن :
قال الباقر عليه السلام من لم يجعل الله له من نفسه واعظا فانّ مواعظ الناس لن تغنى عنه شيئا(153) هر كس واعظ خود نباشد موعظه هاى مردم در او تاءثير ندارد.6 - عمل به علم ، شرط تاءثير موعظه :
قال الصادق عليه السلام ان العالم اذا لم يعمل بعلمه زلّت موعظته عن القلوب كما يزلّ المطر عن الصفا(154) به درستى كه دانشمند هرگاه عمل به دانش خويش نكند موعظه او از جانها لغزش پيدا مى كند (تاءثير نمى كند) همان طورى كه باران روى سنگ قرار نمى گيرد.نمونه اى از موعظه هاى رهبران الهى
1. پيامبر صلّى اللّه عليه و آله :
مالى ارى حب الدنيا قد غلب على كثير من الناس حتّى كانّ الموت فى هذه الدنيا على غيرهم كتب ...(155) چرا علاقه به دنيا در اكثر مردم غلبه پيدا كرده به طورى كه گويا مرگ در اين دنيا براى غير اين ها لازم شده است .2 - امام اميرالمؤمنين عليه السلام
در پاسخ شخصى كه از آن حضرت درخواست موعظه نمود، فرمودند :لا تكن ممن يرجوا الاخرة بغير العمل و يرجى التوبة بطول الامل يقول فى الدنيا بقول الزاهدين و يعمل بعمل