ششمين روش : مشورت با خردمندان - تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی - نسخه متنی

اکبر دهقان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

نهرى است كه آب گواراى آن بر جلو در خانه يكى از شما جارى باشد و هر روز پنج مرتبه خود را در آن بشويد و هيچ آلودگى از وى به جاى نماند.

10 - مثل تعليم علم در كودكى :

قال رسول اللّه صلّى اللّه عليه و آله مثل الذى يتعلّم فى صغره كالنقش فى الحجر و مثل الذى يتعلّم فى كبره كالذى يكتب على الماء(599) مثل كسى كه در كودكى علم فرا گيرد، چون نقش بر روى سنگ باشد و كسى كه در بزرگى دانش آموزد همچون نوشتن بر آب باشد.

ششمين روش : مشورت با خردمندان

يكى از روش هاى تربيت عقلانى مساءله مشورت كردن با افراد صاحب خرد و انديشه است . چون يك انسان هر قدر از نظر فكرى نيرومند باشد نسبت به مسايل مختلف تنها از يك يا چند بعد مى نگرد و ابعاد ديگر بر او مجهول مى ماند امّا هنگامى كه مسايل در شورا مطرح گردد و عقل ها و تجربه ها و ديدگاه هاى مختلف به كمك هم بشتابند، مسايل كاملاً پخته و كم عيب و نقص مى گردد و از لغزش دورتر است .

اصولاً مردمى كه كارهاى مهم خود را با مشورت و صلاح انديشى يكديگر انجام مى دهند كمتر گرفتار اشتباه مى شوند؛ به عكس افرادى كه گرفتار استبداد راءى هستند و خود را بى نياز از افكار ديگران مى دانند هر چند از نظر فكرى فوق العاده باشند غالبا گرفتار خطاها و اشتباهات خطرناك و دردناكى مى شوند.

يكى ديگر از فوايد مشورت اين است كه انسان ارزش شخصيت افراد و ميزان دوستى و دشمنى آن ها را با خود درك خواهد كرد.

قرآن كريم براى اين موضوع اهميت خاصى قايل شده تا آن جا كه آن را يك برنامه مستمر مؤمنان مى شمرد نه يك كار زودگذر و موقت . مى فرمايد كارهاى آنها در ميانشان به صورت شورايى است و امرهم شورى بينهم (600) و جالب اين كه خود پيامبر با اين كه عقل كل به شمار مى رود خداوند به او خطاب مى كند: و شاورهم فى الامر(601) در كارها با مسلمانان مشورت كن گرچه كلمه (الامر) در آيه شريفه مفهوم وسيعى دارد و همه كارها را شامل مى شود ولى مسلّم اين است كه پيامبر هرگز در احكام الهى با مردم مشورت نمى كرد بلكه در آن ها صرفا تابع وحى بود. بنابراين ، مورد مشورت تنها در طرز اجراى دستورات و نحوه پياده كردن احكام الهى بود و به عبارت ديگر، پيامبر صلّى اللّه عليه و آله در قانون گزارى هيچ وقت مشورت نمى كرد و تنها در طرز اجراى قانون نظر مسلمانان را مى خواست و به راءى و نظر آن ها احترام قايل مى شد و گاهى نظر آن ها را مقدم مى داشت و ترجيح مى داد با اين كه مشكلاتى از اين ناحيه حاصل مى شد كه نمونه مشورت پيامبر را در جنگ احد ملاحظه مى كنيم .

پيامبر اكرم قبل از مبارزه با دشمنان خود همه اصحاب و اهل مدينه را دعوت كرد و براى رسيدگى به اين مساءله جلسه اى تشكيل داد و موضوع دفاع را آشكارا با آن ها در ميان گذاشت ؛ سپس در اين كه در داخل مدينه به پيكار دست زنند و يا از شهر خارج شوند با مسلمانان به مذاكره و مشورت پرداخت و عده اى گفتند:

از مدينه خارج نشويم و در كوچه هاى تنگ شهر با دشمن بجنگيم ، زيرا در اين صورت حتى مردان ضعيف و زنان و كنيزان نيز به لشكر مى توانند كمك كنند و پيامبر اكرم صلّى اللّه عليه و آله نيز با اين نظريه موافق بود كه از مدينه خارج نشوند ولى گروهى از جوانان و جنگجويان با اين راءى مخالف بودند. سعدبن معاذ و چند نفر از قبيله اوس برخاستند و گفتند: اى پيامبر! در گذشته كسى از عرب قدرت اين كه در ما طمع كند نداشته است با اين كه در آن موقع ما مشرك و بت پرست بوديم و هم اكنون تو در ميان ما هستى چگونه مى توانند در ما طمع كنند؟ نه ، حتما بايد از شهر خارج شده ، با دشمن بجنگيم اگر كسى از ما كشته شود شربت شهادت نوشيده و اگر هم كسى نجات يافت به افتخار جهاد در راه خدا نايل شده است .

اين گونه سخنان و حماسه ها طرفداران خروج از مدينه را بيشتر كرد به طورى كه طرح عبداللّه بن ابى در اقليت افتاد؛ خود پيامبر صلّى اللّه عليه و آله با اين كه به خروج از مدينه تمايل نداشت ، به اين مشورت احترام گذاشت و نظريه طرفداران خروج از مدينه را انتخاب كرد.

در روايات اسلامى تاءكيد زيادى روى مشاوره شده است :

1 - رسول خدا صلّى اللّه عليه و آله مى فرمايد :

انه ما من رجل يشاور احدا الاّ هدى الى الرشد احدى در كارهاى خود مشورت نمى كند مگر اين كه به راه راست و مطلوب هدايت مى شود(602).

2 - حضرت على عليه السلام :

من استبدّ براءيه هلك و من شاور الرجال شاركها فى عقولها كسى كه استبداد به

/ 117