موضوع اخلاص با تعبيرهاى مختلفى در قرآن مطرح شده است ، مانند: فى سبيل اللّه ، ابتغاء مرضات اللّه ، لوجه اللّه ، قربات عنداللّه ومانند آن .
1. ماءموريت به اخلاص در دين
و ما امرواالاّ ليعبدوا الله مخلصين له الدين (839) به آن ها دستورى داده نشد جز اين كه خدا را پرستش كنند، در حالى كه اخلاص در دين دارند.
2 - ياد قيامت عامل اخلاص :
انا اخلصناهم بخالصة ذكرى الدار(840) به درستى آن ها را (پيامبران ) خالص گردانيديم زيرا زياد به ياد قيامت بودند.
3 - جلوه اخلاص در تمام ابعاد زندگى :
قل ان صلاتى و نسكى و محياى و مماتى للّه ربّ العالمين (841) بگو: نماز و تمام عبادات من و زندگى و مرگ من همه براى خداوند پروردگار جهانيان است .
4 - اخلاص برنامه دايمى ابرار :
ان الابرار يشربون من كاءس كان مزاجها كافورا... انما نطعمكم لوجه اللّه لا نريد منكم جزاءً و لا شُكورا(842) به درستى كه نيكان از جامى نوشند كه با عطر خوش آميخته است ... و مى گويند ما براى خدا به شما اطعام مى كنيم و هيچ پاداشى و تشكرى از شما طلب نمى كنيم .
5 - نمونه افراد مخلص :
حضرت موسى عليه السلام : و اذكر فى الكتاب انّه كان مخلصا(843) حضرت يوسف عليه السلام : انه من عبادنا المخلصين (844) پيامبراكرم صلّى اللّه عليه و آله : ان صلاتى ونسكى و محياى و مماتى للّه ربّ العالمين (845) حضرت على عليه السلام : و من الناس من يشرى نفسه ابتغاء مرضات اللّه و اللّه رَءُوف بالعباد(846)
اخلاص در روايات
اهميت اخلاص
قال على عليه السلام : طوبى لمن اخلص للّه العبادة والدعاء ولم يشغل قلبه بما ترى عيناه ولم ينس ذكراللّه بماتسمع اذناه ولم يحزن صدره بما اعطى غيره (847) خوشا به حال كسى كه عبادت و دعاى خويش را خالصانه انجام مى دهد و قلب خود را به آنچه ديدگانش مى بيند گرفتار نمى سازد و همواره به ياد خدا هست و شنيدنى ها او را از ياد خدا غافل نمى سازد و از آنچه ديگران دارند، محزون نمى شود.
آثار اخلاص
1 - زهد :
قال على عليه السلام : طوبى لمن اخلص للّه عمله وعلمه وحبّه وبغضه واخذه و تركه وكلامه وصمته وفعله وقوله لايكون المسلم مسلما حتى يكون ورعا ولايكون ورعا حتى يكون زاهدا(848) خوشا به حال كسى كه خالص گرداند براى خدا عمل و علم و دوستى و دشمنى و پذيرفتن و ترك كردن و گفتن و لب فرو بستن وگفتار وكردار خود را ونيز انسان مسلمان ، مسلمان نيست ، مگر آن كه پارسا و پرهيزگار باشد و پارسايى نيز به دست نمى آيد مگر آن كه انسان ، زاهد باشد.