عناوينى در قرآن كريم وروايات مطرح شده كه ناظر به اهداف تربيت نفس و تزكيه روح است ، البته اين اهداف در سطح هم نيستند، برخى مقدمه براى برخى ديگر است وبه تعبير ديگر بعضى اهداف متوسط هستند و بعضى اهداف عالى . مثلاً هدف از عبادت و بندگى تحصيل تقواست و اعبدوا ربكم ... لعلكم تتقون (605) و هدف از تقوا فلاح و رستگارى است و اتقوااللّه لعلكم تفلحون (606) چه اين كه هدف از اقامه نماز ياد خداوند است اقم الصلوة لذكرى (607) و هدف از ياد خداوند آرامش قلب و طماءنينه روح است الا بذكر اللّه تطمئن القلوب (608) و هرگاه انسان به مقام اطمينان نفس دست پيدا كند، به مقام رضاى حق و قرب پروردگار نائل مى شود.يا ايتها النفس المطمئنة ارجعى الى ربك راضية مرضية (609)
پرورش روح ايمان و عمل صالح
يكى از اهداف بزرگ تربيت از ديدگاه قرآن كريم آن است كه انسان ها داراى روح ايمان و اعتقاد به ماوراى طبيعت باشند كه سعادت و كمال هر انسان در گرو ايمان محكم و اعتقاد راسخ به امور غيبى است گرچه ايمان و عمل صالح از عوامل مهم و از اركان مؤثر در تربيت است ليكن مراحل اوليه آن ، اين چنين است امّا مراحل عاليه آن از اهداف مهم تربيت نفس است . قرآن كريم مى فرمايد: يا ايها الذين آمنوا آمنوا باللّه و رسوله (610) اى كسانى كه ايمان آورده ايد! ايمان (واقعى ) به خدا و پيامبرش بياوريد. در اين آيه خداوند به تمام مؤمنانى كه ظاهرا اسلام و ايمان به خداوند را پذيرفته اند امّا هنوز ايمان در اعمال جان آن ها نفوذ نكرده است مى فرمايد: از صميم دل ايمان بياورند.
معناى ايمان
ايمان به معناى تسليم تواءم با اطمينان خاطر است . مرحوم طبرسى مى فرمايد: ازهرى مى گويد: علماى اتفاق دارند ايمان به معناى تصديق است .علامه طباطبايى آن را استقرار اعتقاد در قلب معنا نموده و راغب ايمان را به معنى تصديق تواءم با اطمينان خاطر گفته است . لكن قرآن كريم ايمان به معناى اعتقاد را تاءييد نمى كند بلكه بهترين معناى آن همان تسليم است زيرا مى بينيم كسانى را كه اعتقاد دارند ولى تسليم عقيده خويش نيستند كافر مى شمارد وجحدوا بها و استيقنتها انفسهم ظلما و علوّا(611) فرعونيان در باطن و نفس خويش عقيده داشتند كه آيات موسى از قبيل عصا و غيره از جانب خداست ولى در ظاهر تسليم نشدند... يا اين كه شيطان به خدا عقيده داشت مى گفت : خلقتنى من نار(612) و به انبيا نيز معتقد بود كه نمى تواند آن ها را بفريبد و مى دانست به بندگان با اخلاص راه ندارد فبعزتك لاغوينهّم اجمعين الاعبادك منهم المخلصين (613) و به قيامت نيز معتقد بود، لذا مى گفت : تا روز قيامت مهلتم بده انظرنى الى يوم يبعثون (614) با همه اين ها قرآن درباره اش مى فرمايد: ابى و استكبر و كان من الكافرين (615) او امتناع و استكبار كرد و از كافران گرديد.بسيارى از اهل كتاب به حضرت رسول اكرم صلّى اللّه عليه و آله عقيده داشتند و مى دانستند او پيامبر است و حتى او را مانند پسران خود مى شناختند ولى حق را كتمان مى كردند و به عقيده خويش تسليم نبودند