حقيقت ايمان چيست ؟ - تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی - نسخه متنی

اکبر دهقان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

الذين اتيناهم الكتاب يعرفونه كما يعرفون ابناءهم و ان فريقا منهم ليكتمون الحق و هم يعلمون (616) بنابراين ، ايمان به معناى اعتقاد تنها نيست بلكه به معناى تسليم در ظاهر و باطن است و مؤمن آنست كه به حق تسليم شود.(617) انما المؤمنون الذين امنوا باللّه و رسوله ثم لم يرتابوا(618)

حقيقت ايمان چيست ؟

حضرت على عليه السلام مى فرمايد: ان من حقيقه الايمان ان تؤ ثرالحق و ان ضرك على الباطل و ان نفعك (619) حقيقت ايمان اين است كه حق و حقيقت را بپذيرى و اختيار كنى اگر چه براى تو ضرر دارد بر باطل ، گرچه باطل براى تو سود و منفعت دارد.(620) و نيز مى فرمايد: لا يصدق ايمان عبد حتى يكون بما فى يداللّه اوثق منه بما فى يده (621) ايمان بنده صادق نيست و حقيقى نيست مگر اين كه اعتمادش به خداوند بيشتر باشد از آنچه كه در اختيار خودش مى باشد.

اجعلتم سقاية الحاجّ و عمارة المسجد الحرام كمن آمن باللّه و اليوم الاخر و جاهد فى سبيل اللّه (622) عباس عمومى پيامبر و شيبه هركدام بر ديگرى افتخار مى كردند، عباس به آبرسانى خود به زائران خانه خدا مباهات مى كرد و شيبه به كليددارى . حضرت على عليه السلام فرمود: من با سنّ كم خود به اين افتخار مى كنم كه من با شمشير جهاد كردم تا شما به خدا و پيامبر آيمان آورديد. آن ها ناراحت شده ، نزد پيامبر آمدند و جريان را گفتند. در اين هنگام آيه فوق نازل شد.

از اين آيه استفاده مى شود كه ارزش عمل به زنده بودن آن وداشتن روح ايمان است و امّا عمل بى ايمان كه همچون لاشه اى بى روح است از نظر دين و در بازار حقيقت ، هيچ وزن وارزشى ندارد. پس مؤمنين نبايد ظاهر اعمال را معتبر شمرده ، آن را ملاك فضيلت ومايه قرب به خدا بدانند، بلكه بايد آن را بعد از نظر داشتن حيات كه همان ايمان وخلوص است به حساب بياورند.(623)

شرايط ايمان واقعى

فلا و ربك لا يؤ منون حتى يحكّموك فيما شجر بينهم ثم لا يجدوا فى انفسهم حرجا مما قضيت و يسلّموا تسليما(624) خداوند در آيه فوق سوگند ياد مى كند كه مردم ايمان واقعى پيدا نمى كنند مگر اينكه سه شرط را دارا باشند:

الف ) به هنگام اختلاف و نزاع ، به پيامبر مراجعه كنند نه به طاغوت .

ب ) در دل خود هيچ گونه احساس ضيق و دلتنگى از قضاوت پيامبر نكنند.

ج ) در برابر قضاوت پيامبر تسليم محض باشند.(625)

ايمان بدون عمل فاقد ارزش

قرآن وقتى پيروان حقيقى تورات را توصيف مى كند مى فرمايد آنان كسانى هستند كه از پيامبر صلّى اللّه عليه و آله تبعيت مى كنند. الذين يتبعون الرسول النبى الاّمى (626) در اين آيه به جاى كلمه (يؤ منون ) كلمه (يتّبعون ) به كار رفته و اين بهترين تعبير است ؛ زيرا ايمان به آيات خداى سبحان و ايمان آوردن به انبيا و شرايع ايشان با طاعت و تسليم در برابر دستورات ايشان است و تعبير به (يتبعون ) دلالت بر همين معنا مى كند و مى فهماند كه ايمان به معناى اعتقاد تنها فايده اى ندارد، چون هر قدر هم شخص به حقانيت آيات و شرايع الهى اعتقاد داشته باشد با اين حال وقتى اطاعت و تسليم در كارش نباشد، عملاً حق بودن آن آيات را تكذيب كرده است .(627)

اوصاف مؤمنان حقيقى

تعبير اولئك هم المؤمنون حقا كه حكايت از ايمان حقيقى افراد مى كند در دو مورد در قرآن كريم ذكر شده و تحقق ايمان حقيقى در صورتى است كه انسان داراى اوصاف زير باشد.

1. تكان خوردن دل به هنگام ياد الهى .

2. افزوده شدن ايمان به هنگام تلاوت قرآن .

3. توكل به خداوند.

4. برپا داشتن نماز.

5. انفاق در راه خدا. قابل توجه اين كه اوصاف سه گانه اول ، حالات قلبى و مترتّب بر يكديگر است و دو وصف اخير مربوط به اعمال ظاهرى است . انما المؤمنون اذا ذكر اللّه و جلت قلوبهم و اذا تليت عليهم آياته

/ 117