چرا دعا مستجاب نمى شود؟ - تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی - نسخه متنی

اکبر دهقان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

14. در حال دعا گريه و زارى نمايد.

15. در دعا و در خواست از خداوند بلند نظر و با همّت باشد.

16. به گناهان خود اعتراف كند.

17. براى همه مؤمنان دعا كند و دعايش عمومى باشد.

18. با اطمينان و يقين به اجابت دعا كند.

19. از گناهان توبه نمايد و مظالم بندگان را رد كند.

20. از همه انسان ها قطع اميد كند.(700)

چرا دعا مستجاب نمى شود؟

مرحوم علاّمه طباطبايى مى فرمايد: دعاهايى كه به اجابت نمى رسد به خاطر يكى از دو امر است : يا خواست حقيقى در آن ها نيست ، بلكه به واسطه روشن نبودن مطلب براى دعا كننده اشتباها چيزى را مى خواهد كه اگر بر حقيقت امر مطلع مى شد نمى خواست مثلاً دعاكننده كسى را مريض پنداشته وشفايش را از خدا مى خواهد، در صورتى كه عمرش تمام شده وشفاى مرض در آنجا مورد ندارد، بلكه بايد زنده كردن او را از خدا خواست واو چون از زنده شدن مرده به واسطه دعاى ماءيوس است حقيقتا آن را خواستار نمى شود. البته اگر كسى مانند پيامبران چنين اميدى را داشته باشد ودعا كند مستجاب مى شود ويا اينكه سؤ ال هست ، ولى حقيقتا از خدا نيست ، مثل اين كه حاجتى را از خدا بخواهد ولى دل به اسباب عادى يا امور وهمى بسته باشد كه گمان دارد كفايت امرش مى كند. در اين صورت خواستن به حسب حقيقت از خدا نيست ، زيرا خدايى كه دعاها را مستجاب مى كند كارى را با شركت اسباب و اوهام انجام نمى دهد.(701)

فلسفه دعا

فلسفه دعا و هدف نهايى از دعا كردن ، اجابت نيست ؛ اصولاً اجابت و گرفتن پاسخ يكى از فوايد مهمّ دعاست ولى هدف نيست ، به خاطر دو جهت كه مطرح مى شود:

الف ) اگر هدف نهايى از دعا، اجابت كردن باشد بنابراين از هر كسى كه بتواند خواهش ما را اجابت كند مى توان در خواست كرد و ديگر نبايد مورد خطاب فرق كند، خداوند باشد يا غير خداوند. ممكن است سراغ يك فرد متموّل و قدرتمند و دلسوز برويم و برخى امكانات را از او بخواهيم كه البته از نظر محسوس بودن پاسخ در نظر عام چه از نظر اجابت كردن خواهش هاى دنيوى ؛ او از خداوند (معاذ اللّه ) خواسته ما را زودتر اجابت كند. امّا اين كار با روح توحيد كه نفى عبوديت غير خداست مخالف است امام صادق عليه السلام مى فرمايد:

هنگامى كه يكى از شما اراده مى كند كه چيزى از خدايش ‍ درخواست كند كه حتما به او عطا شود، بايد از جميع مردم ماءيوس و نااميد شود. اذا اراد احدكم ان لا يساءل ربّه شيئا الاّ اعطاه فليياءس من الناس ‍ كلّهم (702) ب ) اگر فلسفه دعا و هدف از آن اجابت و گرفتن حاجت باشد ديگر تاءخير در اجابت معنا ندارد و تاءخير در اجابت از جانب خداى حكيم (معاذاللّه ) كارى عبث و بيهوده خواهد بود كه البته چنين نيست . چگونه ممكن است خداوند منّان به خاطر دادن نعمتى ، امر به دعا كند. در صورتى كه اوّلاً بسيارى از نعمت ها را بى دعا مى دهد و بسيارى از افراد هستند كه در تمام طول عمر خود هرگز دعا نمى كنند امّا غرق در نعمت هاى دنيوى خدا هستند و چگونه ممكن است خداوند متعال خود نقض غرض كند امر به دعا كند آن گاه كه بنده دعا كرد اجابت دعا را تاءخير بياندازد؟ روايتى از امام عليه السلام نقل شده كه دو نفر يكى محبوب خداوند و ديگر مبغوض پروردگار است با هم دعا مى كنند خداوند به ملائكه فرمان مى دهد به آن كه مبغوض پروردگار است زودتر پاسخ داده شود و به محبوب خدا ديرتر. راستى اگر فلسفه دعا پاسخ گرفتن باشد اين امر چه معنا مى دهد كه شخص بدكار و مبغوض درگاه الهى زودتر پاسخ بشنود؟ آيا مزد بدكارى و دورى از خدا مى گيرد؟ و يا نه مزد را ديگرى ، با ديرتر پاسخ شنيدن مى برد كه البته بايد چنين باشد.

ذكر الهى

يكى از اهداف مهم تربيت نفس اين است كه انسان به مقام و مرتبه اى برسد كه در همه اوقات و لحظات زندگى به ياد خداوند باشد و لحظه اى از او غافل نشود نگاهى به تعاليم اسلام اين نكته را به وضوح به ثبوت مى رساند كه از نظر دين اسلام هيچ چيز به اندازه ياد خداوند از ارزش و اهميت برخوردار نيست بلكه تمام

/ 117