يكى از عوامل بيدارى انسان و رشد و پرورش خرد بشر تفكر و انديشه در تاريخ زندگى امت هاى گذشته است .قرآن كريم به پيامبر گويد: فاقصص القصص لعلهم يتفكرون (482) اين داستان ها را براى آن ها بازگو كن شايد درباره آن بيانديشند و مسير صحيحى را پيدا كنند. آگاهى از سر انجام كار ملت ها به انسان مى فهماند كه چه روشى پسنديده است و چه روشى ناپسند. كدام يك از ملت ها و امتها در اثر پيمودن راه حق و عدل ، به نيك بختى و سعادت رسيدند و كدام يك از آنان به علت گناه و معصيت در ورطه هلاكت و نابودى قرار گرفتند و ازآن جا كه آگاهى از تاريخ گذشتگان تاءثير فراوانى در پرورش خرد و عقل انسان دارد قرآن فقط به بيان رويدادهاى مهم در امت هاى گذشته اكتفا نكرده بلكه انسان ها را فرا مى خواند كه در زمين گردش كنند و عاقبت تبهكاران و ستمگران را مشاهده كنند.لقد كان فى قصصهم عبرة لاولى الالباب (483) در سرگذشت هاى آن ها درس عبرتى براى صاحبان انديشه است الم تر كيف فعل ربك بعاد ارم ذات العماد(484) آيا نديدى پروردگارت با عاد آن شهر پر قدرت چه كرد؟ الم تر كيف فعل ربك باصحاب الفيل (485) آيا نديدى پروردگارت با اصحاب فيل (لشكر ابرهه ) چه كرد؟ افلم يسيروا فى الارض فينظروا كيف كان عاقبة الذين من قبلهم دمرّ اللّه عليهم و للكافرين امثالها(486) آيا در زمين ، سير نكردند تا ببينند عاقبت كار كسانى كه قبل از آن ها بودند به كجا رسيد؟ خداوند آن ها را هلاك كرد و براى كافران ، امثال اين مجازات ها خواهد بود.قرآن كريم جريان قوم حضرت نوح و صالح و موسى و ديگر انبيا را مطرح مى كند و مى فرمايد: اگر اين ها هلاك شدند به خاطر گناهانشان بود و اين هلاكت و نابودى اقوام گذشته براى نسل بعدى درس عبرت خواهد بود چه اين كه مى فرمايد: سران كفر و ستم را اگر از بين برديم چون گناه فراوان كردند فاهلكناهم بذنوبهم (487) يا اين كه به پيامبر مى فرمايد: به اقوام خود بگو: اگر تو را تكذيب كنند خداوند آن ها را عذاب و نابود مى كند، چون خداوند كسانى را از قبل بر اثر ستم و ظلم و تكذيب نابود كرده است و شما يك دهم آنان به حساب نمى آييد و كذب الذين من قبلهم و ما بلغوا معشار ما آتيناهم فكذبوا رسلى فكيف كان نكير(488) حضرت على عليه السلام در موعظه به فرزندش امام مجتبى عليه السلام مى فرمايد: پسرم درست است كه من به اندازه همه كسانى كه قبل از من مى زيسته اند عمر نكرده ام اما در كردار آن ها نظر افكندم و در اخبارشان تفكر نمودم و در آثارشان به سير و سياحت پرداختم تا آن جا كه همانند يكى از آن ها شدم بلكه گويى به خاطر آنچه از تاريخشان به من رسيده با همه آن ها از اول جهان تا امروز بوده ام . من قسمت زلال و مصفاى زندگى آنان را از بخش كدر و تاريك باز شناختم و سود و زيانش را دانستم و از ميان تمام آن ها قسمت هاى مهم و برگزيده را برايت خلاصه نمودم .اى بنى انّى و ان لم اكن عمرّت عمر من كان قبلى فقد نظرت فى اعمالهم و فكّرت فى اخبارهم و سرت فى آثارهم حتى عدت كاحدهم بل كانّى بما انتهى الىّ من امورهم قد عُمّرت مع او لهم الى آخرهم فعرفت صفو