تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی نسخه متنی

اینجــــا یک کتابخانه دیجیتالی است

با بیش از 100000 منبع الکترونیکی رایگان به زبان فارسی ، عربی و انگلیسی

تحلیلی بر روش های تربیت نفس و اهداف آن در فرهنگ وحی - نسخه متنی

اکبر دهقان

| نمايش فراداده ، افزودن یک نقد و بررسی
افزودن به کتابخانه شخصی
ارسال به دوستان
جستجو در متن کتاب
بیشتر
تنظیمات قلم

فونت

اندازه قلم

+ - پیش فرض

حالت نمایش

روز نیمروز شب
جستجو در لغت نامه
بیشتر
لیست موضوعات
توضیحات
افزودن یادداشت جدید

ذلك من كدره و نفعه من ضرره فاستخلصت لك من كل امر نخيله (489) و نيز مى فرمايد: السعيد من وعظ بغيره سعادتمند كسى است كه از ديگران پند و عبرت گيرد.(490) آرى ؛ تفكر و انديشيدن در نظام هستى و خلقت آسمان ها و زمين و انسان و ساير موجودات باعث پرورش خرد و تربيت نيروى عقلانى انسان مى گردد و در نتيجه باعث سير و سلوك انسان به مقاصد عالى مى گردد و سعادت ابدى را براى انسان تضمين مى كند و عاقبت انسان به نيكى تمام مى شود. چنان كه حضرت على عليه السلام مى فرمايد: من كثرت فكرته حسنت عاقبته (491) آثار ديگرى نيز در روايات براى فكر نمودن ذكر شده است مثلاً:

1 - تفكر سرچشمه عمل نيك است . قال على عليه السلام :

ان التفكر يدعوا الى البر و العمل به (492)

2 - فكر باعث پرورش خرد است و انسان را به سعادت و كمال هدايت مى كند :

الفكر يهدى الى الرشاد(493).

3 - فكر نمودن موجب بصيرت و بينايى مى شود :

افكر تستبصر(494)

4 - تفكر موجب ايمنى از لغزش هاست :

دوام الفكر و الحذر يؤ من الزلل و ينجى من الغير(495) امام خمينى قدس سره در بيان تفكر وفضيلت آن مى فرمايد: يكى از درجات تفكر انديشيدن در لطايف صنعت واتقان و دقايق خلقت است به قدرى كه در طاقت بشر است ونتيجه آن علم به مبداء كامل وصانع حكيم است ...

بالجمله تفكر در لطايف ودقايق صنعت واتقان نظام خلقت از علوم نافعه و از فضايل اعمال قلبيه وافضل از جميع عبادات است زيرا كه نتيجه آن اشرف نتايج است .(496) طريق دوّم : تفكر از راه استدلال  قرآن علاوه بر دعوت به تفكر به طور مستقيم از طريق امر به انديشيدن در نظام پهناور هستى وموجودات جهان حقايقى را در قرآن بيان نموده كه پى بردن به آن محتاج به تفكر و انديشيدن است و آن عبارت است از طرح استدلال و اقامه برهان بر واقعياتى از قبيل برهان بر يگانگى خداوند و ضرورت قيامت و مانند آن و شديدا طرفدار برهان و استدلال مى باشد و در رد كفار و مشركين كه به غير خدا توجه مى كردند، مى فرمايد:

هاتوا برهانكم اين تعبير در چهار مورد در قرآن آمده است : بقره ، 111 ؛ انبياء، 124 ؛ نحل ، 64 و قصص ، 75.

اين منطق برهان طلبى حكايت از محتواى غنى و قوى قرآن كريم مى كند چرا كه سعى دارد با مخالفان خود نيز برخورد منطقى داشته باشد چگونه ممكن است از ديگران مطالبه برهان كند وخود نسبت به آن بى اعتنا و بى توجه باشد حال براى اثبات اين مطلب نمونه هايى از استدلال قرآن را ذكر مى كنيم .

1. استدلال بر يگانگى خداوند از طريق نظم جهان  قرآن مى فرمايد لو كان فيهما الهة الا اللّه لفسدتا(497). اگر در آسمان و زمين خدايانى جز (اللّه ) بود فاسد مى شدند و جهان بر هم مى ريخت . اين دليل و برهانى كه براى توحيد و يگانگى خداوند آمده ، در عين سادگى و روشنى يكى از براهين دقيق فلسفى است . و دانشمندان از آن به عنوان (برهان تمانع ) ياد مى كنند.

خلاصه اين برهان را اين چنين مى توان بيان كرد:

ما بدون شك نظام واحدى را در جهان حكم فرما مى بينيم . نظامى كه در همه جهان هماهنگ است قوانينش ثابت و در آسمان و زمين جارى است ، برنامه هايش با هم منطبق و اجزايش متناسب است . اين هماهنگى قوانين و نظامات آفرينش از اين حكايت مى كند كه از مبداء واحدى سرچشمه گرفته است چرا كه اگر مبداءها متعدد بودند و اراده هاى مختلف داشتند اين هماهنگى هرگز وجود نداشت و همان چيزى كه قرآن از آن به فساد تعبير مى كند در عالم به وضوح ديده مى شد ما اگر كمى اهل تحقيق باشيم از بررسى يك كتاب به خوبى مى توانيم بفهميم آن را يك نفر نوشته است يا چند نفر؟ كتابى كه تاءليف يك نفر است هماهنگى و انسجام مخصوص در ميان عبارات جمله بندى ها تعبيرات مختلف ، كنايات و اشارات ، طرز ورود و خروج در بحث ها و خلاصه تمام قسمت هايش يك پارچه و هماهنگ است چرا كه زاييده يك فكر و تراوش يك قلم است امّا اگر دو يا چند نفر، هر چند همه دانشمند باشند و صميمى و داراى روح همكارى نزديك ، هر كدام تاءليف بخشى از آن را بر عهده گيرد باز در اعماق عبارات و الفاظ و طرز بحث ها، آثار اين دو گانگى و چند گانكى نمايان است . دليل آن هم روشن است زيرا دو نفر هر قدر همفكر و هم سليقه باشند بالاخره دو نفرند. اگر همه چيز آنها يكى بود يك نفر مى شدند بنابراين به طور قطع بايد تفاوتهايى داشته باشند.

/ 117