10) اقرار معاويه - کرامات العلویه نسخه متنی

10) اقرار معاويه

محقن بن ابى محقن يكى از كسانى بود كه براى پول و دنياى خودش هر كارى را انجام مىداد روزى بنزد معاويه عليه الهاويه آمد و از آقا على عليه السلام بد مىگفت.

گفت من از نزد كسى آمده ام كه پست ترين عرب و بخيل ترين عرب و عاجزترين عرب در سخن گفتن و ترسوترين عرب است.

معاويه خوب به آنها گوش داد. سپس گفت: واى بر تو اى نادان، على عليه السلام چطور پست ترين عرب است با اينكه پدر او ابوطالب و جدّش عبدالمطلب و همسر او فاطمه دختر پيامبر صلّى الله عليه وآله وسلّم مىباشد.

و از كجا او بخيل عرب است در صورتى كه بخدا سوگند اگر او خانه اى از طلا و خانه اى از گل داشته باشد. خانه طلائى را پيش از خانه گلى انفاق و بخشش مىنمايد.

از كجا على عليه السلام ترسوترين عرب است با اينكه بخدا قسم اگر دو

لشگر با هم روبرو شوند و هر كدام كه على عليه السلام باشد از لشگر دشمن كسى نيست كه جرات روبرو شدن با على را داشته باشد.

چطور او عاجزترين مردم است در سخنگوئى در صورتى كه بخدا قسم فصاحت و بلاغت را براى قريش جز على عليه السلام كسى نياورد. و اين تو مىباشى كه شايسته اين او صاف مىباشى.