3) اشعار ابن صيفى
ابن صيفى فقيه و دانشمند و شاعر آگاه و اديب توانا و متعهد اسلامى است و نام و نسبش شهاب الدين ابوالفوارس، سعد بن محمد بن صيفى تميمى مىباشد، كه از بزرگان اسلام بود كه در ششم شعبان پانصد و هفتاد و چهار قمرى از دنيا رفت قبرش در مقابر قريش بغداد است.مورّخ نويس معروف ابن خلكان مىگويد: شيخ نصراللّه بن مجلى كه از دانشمندان مورد وثوق اهل تسنن است نقل مىكند: من در عالم خواب آقا على عليه السلام را ديدم و به آنحضرت عرضكردم: اى اميرمؤمنان شما مكّه را در سال هجرت فتح كرديد، سپس اعلام نموديد كه هركس وارد خانه ابوسفيان شود، در امان است، سپس در مورد فرزندت حسين عليه السلام كه توسّط پيروان و فرزندان همين ابوسفيان آنگونه در عاشورا به شهادت رسيد، سوگوار هستيد (چرا به ابو سفيان امان داديد تا فرزندان و پيروانش با آل على عليه السلام چنين كنند) حضرت در پاسخ فرمود: آيا شعرهاى ابن صيفى را در اين مورد نشنيده اى گفتم: نه. حضرت فرمود: برو آن اشعار را از خودش بشنو.شيخ نصراللّه افزود: من از خواب بيدار شدم، و با شتاب به منزل ابن صيفى رفتم و او را ملاقات نمودم و ماجراى خوابم را برايش بازگو كردم. او تا اين مطلب را شنيد، ناله اى كرد و بلند بلند گريست و سوگند خورد كه آن اشعار را با زبان و با قلم براى كسى نخوانده و ننوشته و همان شب كه شيخ نصراللّه حضرت على عليه السلام را در خواب ديده سروده است. سپس اشعارش را چنين خواند:
مَلكْنا فَكانَ الْعَفْوُ مِنّا سَجيَّةً
وَحَلَّلْتُمْ قَتْلَ الاُْسارى وَطالَما
فَحَسْبُكُمْ هذا التَّفاوُتُ بَيْنَنا
وَكُلُّ اِناءٍ بالَّذى فِيهِ يَنْضَحُ
فَلَمّا مَلِكْتُمْ سالَ بِالدَّمِ اَبْطَحُ
غَدَوْنا عَلىَ الاَْسْرى نَمُّنُ وَنَصْفَحُ
وَكُلُّ اِناءٍ بالَّذى فِيهِ يَنْضَحُ
وَكُلُّ اِناءٍ بالَّذى فِيهِ يَنْضَحُ
جان مرا جانان على هجر مرا پايان على
از مهر تو دارم نشان عشق رخت دارم بجان
من عاشق و تو دلربا من بينوا تو پادشا
جانم فداى روى تو دل شد اسير موى تو
مهر جبين من توئى نقش نگين من توئى
عشق تو را ديوانه ام گنج تو را ويرانه ام
كى دل ز مهرت بركنم با نام تو دم مىزنم
زنجير تو بر گردنم جانم على جانم على
درد مرا درمان على جانم على جانم على
نام تو دارم بر زبان جانم على جانم على
شاها نظر كن بر گدا جانم على جانم على
باشم گداى كوى تو جانم على جانم على
آئين و دين من توئى جانم على جانم على
شمع تو را پروانه ام جانم على جانم على
زنجير تو بر گردنم جانم على جانم على
زنجير تو بر گردنم جانم على جانم على