6) مِهر على عليه السلام
در زمان سلطنت امير تيمور گوركان، جمعى از افراد ماوراء النهر كه از متعصّبان دشمن آقا على عليه السلام بودند، مجلسى تشكيل داده و صورت مجلسى نوشتند كه در آن آمده بود:دشمنى و كينه نسبت به على عليه السلام بر هر فرد مسلمان واجب است هر چند به مقدار جوى، كينه داشته باشد، زيرا او به قتل عثمان فتواى داده است.آن نوشته را نزد امير تيمور فرستادند، تا او نيز آن را تاييد كند و مانند خلفاى بنى اميه، دستور دهد كه خطباء و سخنرانان، بالاى منبرها، نسبت به ساحت مقدّس آن حضرت به بدگوئى بپردازند.امير تيمور گفت: چون من مريد پير مرشد، (شيخ زين الدّين نابتادى) هستم، اين نوشته را نزد او مىفرستم و او هر چه راءى داد همان را پيروى مىكنم.آن نوشته را نزد او فرستاد او پس از خواندن آن، اين رباعى را در پشت آن نوشت.
گر آنكه بود فرق سماء منزل تو
گر مهر على نباشد اندر دل تو
مسكين تو و سعى هاى بى حاصل تو
واز كوثر اگر سرشته باشد گل تو
مسكين تو و سعى هاى بى حاصل تو
مسكين تو و سعى هاى بى حاصل تو
چو بدوست عهد بندد زميان پاكبازان
نه خدا توانمش خواند نه بشر توانمش گفت
بد و چشم خون فشانم هله اى نسيم رحمت
باميد آنكه شايد برسد بخاك پايت
چو توئى قضاى گردان، بدعا مستمندان
چه زنم چوناى هر دم زنواى شوق او دم
كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نورا
چو على كه مىتواند كه بسر برد وفا را
متحيرم چه گويم شه ملك لافتى را
كه زكوى او غبارى ز من آر، توتيا را
چه پيامها كه دارم همه سوز دل صبا را
كه زجان ما بگردان ره آفت قضا را
كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نورا
كه لسان غيب خوشتر بنوازد اين نورا